میدونم چی میگی. سخته خیلی سخته. ولی شریک زندگیته. خوب یا بد. ولی خودتو خراب نکن اینطوری. فکرتو درگیر نکن. تو یه زنی. تا اینجا اومدی. از اینجا به بعدش هم بسپار به خدا. انشالا به حق فاطمه زهرا زندگیت خوب بشه و شوهرت هم به اشتباهاتش پی ببرع
ببین مرد هایی که زود عصبانی میشن و بعدش پشمیون واقعا چیزی تو دلشون نیست..
شاید ما ازشون دیو دو سر بسازیم اما واقعا اونا مهربونن و همه زندگیشون پای خانوادشون میریزن
خیلی از اقایون هستن که با چرب زبونی و غیره دلو بدست میارن ولی هر کاری دوست دارن میکنن اینا ریا کارن ولی از دور مهربون و جنتلمن به نظر میرسن و همه هم قبولشون دارن اما از درون!
بعضی وقتا این فکرا ارومم میکنه.
اما وقتی میرم خونه مادر شوهرم و میبینم دیگه هیچکدومشون بهم محل نمیدن بعد از اون ماجرا
از شوهرم متنفر میشم که چرا انقد منو بی ارزش کردی
نه اینکه بگم اهمیتی نداره برام.
درغ چرا.
برام اهمیت داره.
چون من برای خودم یه مقامی ساخته بودم
توی اونا از همشون تحصیل کرده تر و تعریف از خود نباشه زیبا تر بودم
قبلش از سر حسادت باهام لج بودن و نظرشون برام مهم نبود
اما الان به چشم یه ادم حقیر که زندگیش به درد نمیخوره نگاهم میکنه. از این ناراحتم که جایگاهمو از دست دادم.
اگه قبلش مغرور بودم میگفتم خب چوب غرورمو خوردم
همه رفتن كه
💩💩💩💩💩💩💩💩💩💩 ریدن تو حلقت که همه رو مسخره کردی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
33 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
