دوتا داداشام یهو گل زدن... دوتاشون همزمان حالشون بد شد، یکیش رفت خدمت اونجا حالش بد بود و مل نمیدونستیم، اونی که پیشمون بود حالش بد شد و دوماهی درگیرش بودیم... بابا و مامانم 10 سال پیر شدن، داداشم خوب شد شکر خدا، این دفعه زنگ زدن گفتن بیاین بچتونو ببرین نمیتونه خدمت کنه... اوردبیمش، حالش بد بود، بردیم دکتر دارو درمانیو شروع کرده، دکتر گفته تشنج تو نوار مغزشه... ناامیده، افسردس،،، هیچ نمیگه... داغونیم... مامانم ذره ذره داره آب میشه!!! تورو خدا تو رو به همه ی مقدساتتون اگر کسیو میشناسین که اینجور بوده و خوب شده یا هرچی بم بگین یذره دلم اروم شه، همه ی عمر دعا گوتونم😭😭😭😭