2777
2789
عنوان

ایا شما هم مهر طلب هستید؟

443 بازدید | 67 پست

اکثر افراد  به این اختلال رفتاری دچارن شما چطور ؟

چه کسایی به این بیماری  یا اختلال دچار میشن ؟فرد دارای عزت نفس پایین>. افرادی که حس ارزشمندی به خود ندارند تلاش می کنند با محبت افراطی نظر دیگران را جلب کنند و بدین ترتیب بر مشکلات و کمبودهای خود سرپوش بگذارند.خنده های مصنوعی و خود را خوب نشان دادن نیز از علائم مهرطلبی است. چنین افرادی در خلوت خود هیچگاه احساس خوشبختی و ارزشمندی نمی کنند اما بجای درمان چنین حالتی، خشم خود را سرکوب می کنند و با چهره ای مهربان در جامعه ظاهر می شوند.

من زن بودنم را دوست دارم. 

نمیدونم چرا اینطور شدم اما احساس میکنم منم اینجورم از این حالم خستم ..چون احساس بی ارزشی دارم چون همیشه من درحال دویدن برای داشتن ارتباط خوب هستم 

هرلحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر ..ارام تر از آهو بی باکترم از شیر....هرلحظه که می کوشم درکار کنم تدبیر ...رنج از پی رنج اید زنجیر پی زنجیر ...خداجونم ماکه همش تسلیمت بودیم پس توهم هوامونو داشته باش وکمک کن ارامش واسایش فراوون داشته باشیم ♥️♥️

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

فرد مهرطلب بشدت از مردم انتظار دارد که باید قدر خوبی های او را بدانند. از نه از جایگاه یک انسان یاری رسان و ناجی بلکه جهت بدهکار کردن اطرافیان به خود و مظلوم نمایی.

اینگونه افراد هنگامی وارد ارتباط میشوند در برهه ای مخاطب را با خدمات و سرویس های خود بمباران می کنند و از این جهت دوست دارند نظر او را بخود جلب کنند. پس از مدتی بدلیل عدم قدردانی اطرافیان از شدت محبت خود کم میکنند و بدنبال قربانی دیگر می روند

من زن بودنم را دوست دارم. 

اگر بیش از آنکه مردم از شما انتظار دارند به آنها خدمت می کنید، حسی از دافعه و نچسب بودن به آنها دست می دهد و دیر یا زود از شما دوری می کنند. برخی افراد وارد فاز عرفانی می شوند که ما بدنیا امدیم به همه خدمت کنیم دریغ از اینکه نیت چنین خدمتی نه از سر دوست داشتن، بلکه بخاطر بازی ذهنی و امتیاز دادن به بقیه برای پذیرش است.

حتی برخی از پدر و مادرها نیز این رفتارها را بروز می دهند. هنگامی که فرزند تلاش می کند به یک استقلال برسد، با محبت افراطی و به دوش کشیدن بار زندگی سعی در وابسته کردن آنها می کنند. فرض کنید فرزند چنین شخصی قصد مهاجرت به یک کشور دیگر را دارد. در این شرایط او دیگر نمی تواند نقش حامی خود ر ااجرا کند و خلا عاطفی را حس می کند. از اینرو دست به بازی های ذهنی مثل دلتنگی و بروز بیمار می کند تا فرزن عذاب وجدان گرفته و منصرف شود.

همچنین بدلیل محبت بیش از حد به دیگران در آنها توقع زیادی ایجاد می شود. فرزندی را فرض کنید که همیشه بدنبال مقایسه والدین خود با والدین دوستان است و دائما از خدمات آنها ناراضی است. اگر هدیه ای برای او خریداری شود، خواهد گفت پدر دوستم هدیه ای بهتر گرفته است.

من زن بودنم را دوست دارم. 

اگر در یک جمع قرار بگیرند، خود را در بین جمعیت پنهان می کنند تا مبادا کسی نظر آنها را بپرسد و مسئولیت ایجاد شود. حتی اگر از طرز لباس پوشیدن آنها تعریف کنید خود را لایق چنین تعریفی نمی دانند و آنرا انکار می کنند. در زمان ازدواج و یا انتخاب شغل نیز به کمترین حد قانع هستند و اگر روزی هم شانس در خانه آنها را بزند، آنرا پس می زنند خود را لایق پیشرفت نمی دانند.

من زن بودنم را دوست دارم. 
نمیدونم چرا اینطور شدم اما احساس میکنم منم اینجورم از این حالم خستم ..چون احساس بی ارزشی دارم چون هم ...


دنبال درمان نیستی عزیزم  ؟

من زن بودنم را دوست دارم. 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز