ببین من با مادر شوهرم جوری بودم که حتی برا درد دلاش و گریه هاش هم پیشم راحت بود،ظرفاشو میشستم و.... هر چی که بگی باهاش مثل مادر خودم بودم
الان که مشکلاتم زیاد شده و یه سری بحث پیش اومد بینمون،بهم گفت که تو اونجور که باید برا من کار نمیکنی و احترام نمیزاری بهم ،ظرفای من نشسته مونده ....
خلاصه روش منو پیش نگیر خواهر