سرکارم نمیتونم ازحقم دفاع کنم بهم ظلم میکنن همیشه حرف گوش کن بودم کار راه اندازم دیگه تبدیل به وظیفم شده اگه یروزفقط یکباربخوام مثل بقیه خوب باشم بهم تیکه میندازن بازخواستم میکنن فکرمیکنن من ادم اهنیم.اعتمادبنفسم کمه ازبس ازکوچیکی خانوادم زدن توسرم ازبس دعوابوده توخانواده از بحث کردن میترسم کسی سرم دادبزنه ازمشتریا میترسم زبونم قفل میشه