2777
2789

من‌بعد تولد بچه دومم زندگیم جهنم شد کشیده شد سمت خیانت و صیغه حتی و اعتیاد کلا زندگیم جهنم‌شد بچم‌الان ۳سال ونیمشه همش خونه آقام بزرگ‌شد چون همش قهر بودم اونجا اما الان دیگه تصمیم گرفتم ب زندگیم سروسامون بدم بخاطر بچه هام 

مثبت فکر میکنم سعی میکنم گذشته رو فراموش کنم هرچند سخته بخصوص وقتی میبینم هنوزم تغییر نکرده ولی میخام تلاش کنم بخاطر بچه ها

حالا ک من همش بش محبت میکنم واس رابطه گرمش میکنم باش صحبت میکنم مثل دوتا عاشق شدیم خیلی بهم‌میرسیم حتی دیشب گف دیگه نزار بچه ها کنارمون بخابن اخه قبلا چون مثل دوتا غریبه بودیم بچه ها رو کنارم میخابوندم اخه یک اتاق داریم حالا امشب بچه ها تو اتاق ماتو پذیرایی همشم‌با لباس لخت اینا بغلش میخابم ک بهم‌نزدیکتر بشیم 


دعامون کنید زندگیمون بهتر شه بخاطر بچه هام 

این کینه ی شتری نیست،زخم عمیقه.تو نمیتونی دستتو تا ارنج بکنی تو قفسه سینه ی من و شش ماه و ی سال بعد ک با دیدن دستات وحشت میکنم بهم بگی کینه ایم .خیر.کینه ای نیستم.زخم خوردم...     گیریم خنجر حرف تو بر پهلوی باورها نشست ؛ نوشدارویی ... شرابی... شیونی... شعری به کارش میکنیم ؛ دِل که چِرکین شد ، چکارش میکنیم ؟؟؟  

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792