دختر ی فامیا خیلی نزدیکم بخدا روانیه اصلا هنگ کاراشم فحش میداد مادرشو میزد ی شوهرخوب کرد سر هیچ و پوچ گفت نمیخوامش سرخود جداشد بعد بدون اطلاع خانوادع شوعر کرد دوماهه هم باردار بود ک تازه مادرش متوجه شد بعدش ب شدت با من کل کل داره ی بار از رو دست انداختنش ک خیلی ب شکمم گیر میداد گفتم اره باردارم بچمم پسره با وجودی ک باشوهرش دعوایی بود و قهر خونه مادرش اومده بود اشتی کرد و باردارشد ک ازم کم نیاره بعدش ک فهمید سرکار گذاشتمش سقط کرد چقد دروغ گفت بهمون خدا میدونه اخرشم با دروغای شاخدار باعث قطع رابطه مامانم و ... شد الان دیگه ازش خبر ندارم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
