دارم میمیرم. نمیتونم با نبود پدرم کنار بیام. بدون پدرم شور و اشتیاقی ندارم به هیچی.
قبلا اینهمه ذوق و امید به زندگی و اینده داشتم. ولی الان دیگه نه.
دو ماهه فوت شد. من روز به روز بیشتر داره باورم میشه که نیست.
فقط من داغدار شدم انگار. همه پذیرفتن و کنار اومدن ولی من داغون شدم.
خاانوادم کم جمعیته. خواهر هم ندارم همدردم باشه. زن داداش هم ندارم. نمیتونم با کی دردودل کنم. تا میام چیزی بگم میگن بسه. حتی یکماه پیشو هم میگفتن دیگه بسه چع برسه الان.
روانشناس و مشاورو هم قبول ندارم. نمیدونم چیکار کنم.
دلم از شدت غم و سنگینی مرگ میخواد که نفهمم دیگه راحت بشم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
وزن شروع :۷۵ وزن هدف:۶۰ شروع رژیم :۲۷ آبان ۱۴۰۲ وزن فعلی در تاریخ ۱۴ بهمن :۶۸/۵✌️. رسیدن به وزن هدف ۲ام :۶۵ کیلو در تاریخ ۱۲ اسفند 🥰 وزن هدف ۳ام انشالله رسیدن به ۶۰کیلو 🫠
گاهی بابام بین منو ابجیم فرق میذاره دلم میخواد یامن بمیرم یا بابام .برو خدارو شکر کن ابجی نداری .اینم داغ میشد برات
تا به حال به کلمات وارونه دقت کرده اید؟"گنج"،"جنگ"میشود"درمان"،"نامرد"است و "کاخ"،"خاک"میشود ولی "دزد"همان"دزد"است"درد"همان"درد"است و "گرگ"همان"گرگ" آری نمیدانم چرا"من"،"نم"زده است و "یار"،"رای"عوض کرده است"راه"،گویی"هار"شده و "روز"به "زور"میگذرد "آشنا"راجز در"انشا" نمیبینی وچه "سرد"است این"درس"زندگی اینجاست که"مرگ"برایم خانه ای "گرم"میشود چرا که "درد"همان"درد"است یا صاحب الزمان دلم "آرامش"وارونه میخواد یعنی دلم "شما را" میخواهد.
برا بقیه دعای خیرکن .دعا کن هیچ کسی تو سن و شرایط تو این داغ رو نبینه. خداوند دل خودتم اروم میکنه. براش هرشب قران بخون.یه زیارت عاشورا و یه نماز قضا.
فقط خداوند میتونه بخاطر این مصیبتی ک شاید تو این سن کم بهت وارد شده و شاید حس کنی پدرت بیشتر حق و فرصت حیات داش .بهت ترحم کنه و قلبت رو ارام کنه و به پدرت رحمت بیاره.داغ عزیز وقتی وابسته ی عاطفی باشی تا سال هم سرد نمیشه.افسردگی طبیعیه
من میخواستم کسیو جزمن نبینی..وکسی جز من توجهتو جلب نکنه...و جواب کسیو زودتر از من ندی..وهمه همه ی حواست به من باشه...من میخواستم تو حتی اگه باهمه خوبی هم بامن خوبتر باشی...اگه همه دوسِت دارنم بدونن که تو منو دوست داری...خوب آدمی به هرچیزی که زیادی چنگ بزنه باخته...و تو بزرگترین باختِ من بودی...من بودم که سقوط کردم "میخواهم بدانی که تمام نشده ای!" از ذهنم نرفتهای و هنوز در قلبم ادامه داری تو حتی همین حالا که نیستی هم از صبح تا شب در کارهای روزمرهیِ من خلاصه شده ای و رویایِ "اینجا❤