واقعاخسته شدم دیگه نمی تونم جاریموتحمل کنم،سه ساله عروسی کردم خون ماروکرده توو شیشه،شوهرم مریض شدگفت خدای من بوده،بامن مشکل نداره ها باهممون مشکل داره،دیوانس،خیلی حسوده حتی شامم بمونم خونه مادرشوهرم میگه چرادونوع شام میپزی درصورتیکه خودشوزودتردعوت میکنن نکنه گله کنه،جوابشودادم چون خسته شدم چندبارم تایپیک زدم بعدزایمانم برگشت مریض شدم خوشحال بودازدست اون هیچ کدوم ازاعضای خانواده شوهرم آرامش ندارن،مجبورشدم اومدم توویه ساختمونیم،خونه خریدیم پولمون نرسیدیددادیم رهن،فعلامجبورم بمونم اینجااین سری خیلی فحشای ناموسی وبدی بهم‌گفت،بعدگفت دهنتوپاره میکنم،خلاصه من موندم چون تووزندگیم فحش بدندادم،چراباوجوداین همه ظلم به من،به شوهرم به بچم،به مادرشوهرم به پدرشوهرم به خواهرشوهرم به همه،خداحوابشونمیده ازخداناراحتم وقتی شوهرمن مریضه میگه خدای من بوده مریض شده مگه ماچیکارش کردیم
بسپار دست خدا و دیگه کاری نداشته باش..خدا خودش ب موقعش جوابشو میده...
غمت نباشه اونو خدا زده که شمارو ناراحت میکنه آدمی که آرامش نداشته باشه میفته به جون بقیه مثل جاریت
منم خیلی حرفا و طعنه ها به خاطر شرایط دخترم شنیدم اما کاری جز سکوت نمیتونم بکنم
خدا از حق خودش میگذره ولی از حق بنده ش نه
مطمعن باش نه تنها جاریت هر کی تو زندگیت بیخود و بی جهت اشکتو دربیاره و بهت توهین کنه دیر یا زود چوبشو میخوره
خانوادم اومدن،گفتن به چه حقی همچین حرف زشتی زده،گفتن غلط کرده خلاصه اومدن جوابشودادن،به مادرشوهرمم حرف زده،خلاصه آبرونداره هفته پیش سریه موضوع دیگه بامادرشوهرم دعواش شدبه خواهرشوهرم حرفای زشتی زد،ظلم تاکجا میگه خدای من جوابتومیده،گفتم خوشبحالت ماکه نماز میخونیم روزه میگیریم خداجوابمونونمیده توکه نمیدونی خداچیه جواب ترومیده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
