از صبح منم به همین فکر میکنم
واقعا تو اون موقعیت نمیدونم چه کاری کنم
ولی من تقریبا تمام طلاهام دادم ماشینم دادم برای اینکه شوهرم کارشو راه بندازه این مرتیکه بیاد براش کار کنه
همش میگم اگر من فهمیدم همچین چیزی در مورد شوهرم باید سکوت کنم همه چی جمع کنم بعد برم
همکار شوهر من که بهت میگم توی یه شرکت معروف بود خودش پزشک بود زن و بچه داشت ولی توی اداره با زن های مجرد هم بود و صیغه میکرد. از ۱۸ سالگی زن صیغه میکرده. شوهرم فقط توی اون اداره میدیدش و همکار بودن و هر دوشون مدیر بودن. بعد یه مدت دیدم رفتارای شوهرم داره عوض میشه و تمایل پیدا کرده به نیروهای زیر دستش که اکثرا دخترای مجرد و سن بالا بودن. اونا خودشیرینی میکردن همسر منم که اون دوستش رو دیده بود روش باز شد. منم زود فهمیدم و خیلی دعوا کردیم سر این چیزها
خاک تو سرش
اینجا همه تیکه ب مردا انداختن خوبه اسی گفته با دوسدخترشون اومدن اونم اکثرا( زنای متاهل)....
همکار شوهر من که حدود یک ساله رفته زن دوم گرفته
زن اولش هنوز نفهمیده
یک شب در میون میره خونه به زنش میگه شیفت شبم 🤢🤢
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
