بارها بهش گفتم وقتی میخای بری یجایی قبلش بهم بگو من نگران میشم دست خودم نیست ، از دیشب ک رفته تا یه ساعت پیش یه خبررر بمن نداده از نگرانی مردم ، بعد که زنگ زده من شروع کردم دعوا کردن تو اوج عصبانیتم زده زیر خنده انقد خندیده بعد میگه وقتی دعوا میکنی خیلی بامزه میشی ادامهبده😑هزااار بار بهش گفتم با من محترمانه حرف بزن چون میدونه حساسم هی بهم میگه توله😖هرچیزیییی که روش حساسم دقیقا همون کارو انجام میده ، بهش میگم دوروغ نگو برعکس میگه میگم فلان کارو نکن انجام میده دیگه واقعا خسته شدم