تورو خدا بیاین بگین من جواب عمم رو چی بدم😑

| مشاهده متن کامل بحث + 277 بازدید | 33 پست

خانما من ۵سال پیش ازدواج کردم و عمم بعنوان پاتختی یه اسنک ساز بهم داد الان من هیچ استفادع ای ازش نکردم نونو هست بعد یبار به خواهرم گفتم اسنک ساز من نو هست حتی کارتنش من چون دستم خالیه بعنوان کادو برا پاگشا بهت میدمش قبول کرد حالا عمم شنیدع زنک زده که اونو من گرفتم بیخود میکنی ردش کنی اگرم میخوای ردش کنی بدش به خودم من میخوام بخرم ندارم(پولی بابتش بهم نده البته)یا میدیش بخودم یا غلط کردی بدیش کسی منم هیچ نگفتم اخه باهاش صمیمی هستم روم نشد هی تندتند زنگ میزنه چی شد پس بیارش برام من چی جوابش بدم اخه

1400/03/05

16:10

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

saghy_dokht

عضویت: 1400/03/01

تعداد پست: 155

پس نمیگیرن قطعا ولی به یکی دیگ هم نمیدن 😕چون به هر حال اونی ک براتون کادو رو خریده با کلی ذوق ...

به نظر من وقتی کادو میدی دیگه کاریت نباشه طرف با کادو چیکار میکنه برا من که اهمیتی نداره

1400/03/05

16:20

0 نفر لایک کرده اند ...

جانا99

مدیر استارتر

عضویت: 1399/07/22

تعداد پست: 1740

پس نمیگیرن قطعا ولی به یکی دیگ هم نمیدن 😕چون به هر حال اونی ک براتون کادو رو خریده با کلی ذوق ...

من ۴،۵تا وسیله برقی دارم که کادو هستن و نو بی مصرف خی من چون میدونستم لازمم نمیشه برا جهیزیه ام نخریدمشون اما برام کادو اوردن یعنی من باید یه عمر الکی نگهشون دارم چون برا پاتختی بهم دادن🙄

1400/03/05

16:21

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

رد_ولوت

عضویت: 1399/10/18

تعداد پست: 12091

به نظر من وقتی کادو میدی دیگه کاریت نباشه طرف با کادو چیکار میکنه برا من که اهمیتی نداره

این ک اره .ولی وقتی آدم به یکی کادو میده به هر حال ازش استفاده میکنه انگار به انتخاب آدم ارزش دادن .من شخصا هر کی بهم هر چی بده خیلی با دقت ازش مراقبت میکنم تا بفهمه ک همیشه به عنوان یادگاری ازش برام ارزش داره

نویسنده ها عشق را بزک کرده اند، زشت و زیبا کرده اند،به ان صورت داده اند. هوگو میگوید:بسیاری ادم ها اگر عشق را در داستان ها نخوانده بودند هرگز عاشق نمی شدند./ کاش میشد جایی در پس کوچه های این شهرِشلوغ تورا یافت…مثلا یک عصر دلنشنینِ بهاری، درکافه ای مشرف به رودخانه،هنگام خوردن قهوه ای تلخ چشم در چشم شویم../ یاالله احلامنا بین یدیک.. فحققنا

1400/03/05

16:22

0 نفر لایک کرده اند ...