2777
2789

بچه ها من و شوهرم خیلی تو  دوران کرونا رعایت کردیم و خانواده شوهرمم خداییش خیلی اهل رعایت کردن هستند و اصلا مهمونی و مراسم و اینا رو این مدت کنسل کردیم مثلا با شوهرم دونفری بیرون میریم با رعایت پروتکل و اینا ولی خب جاهای شلوغ  مهمونی مسافرت و اینا نمیریم


ولی از اون طرف خانواده خودم اصلا اصلا رعایت نمیکنن فقط بیرون میرن ماسک میزنن همین !


ولی مهمونی رفتن و اینا شون همیشه به راهه هفته ی چند بار مامانم خونه مادربزرگم با دایی و خاله و نوه اینا جمع میشن مهمونی میده خونه خانواده شوهرش هم میرن اونجا هم یه عالمه ادم هست دسته جمعی باغ میرن خواهر یازده سالم همیشه ی خدا با دوستاش تو کوچه داره بازی میکنه و ...


هرچی هم میگم رعایت کنید مسخره م میکنن وحتی مامانم میدونم که میشینه با خالم اینا پشت سر منو و شوهرم و خانوادش که رعایت میکنیم حرف میزنه الان منم چند وقته راستش با توجه به کاراش میترسم دیگه برم خونشون  البته یه ساعت از ما فاصله دارن حالا هی میگه بیا اینجا  ولی من میترسم ازشون کرونا بگیرم و به شوهرمم که بنده خدا اینقدر حواسش هست  به این چیزا  منتقل کنم نمیدونم چی کار کنم برم خونشون یا نه؟؟؟


(بچه ها لطفا به خانوادم توهین نکنید میدونم کارشون بده ولی لطفا با احترام نظر بدید مرسی)💖

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ب نظرم نرو . این همه رعایت کردنات حیف میشه .‌ بازم رعایت کن تا کرونا بره . 

اخه میدونی مثلا مامانم هی زنگ میزنه غر میزنه کی چرا نمیای بعد وقتی میگم ما کلا مهمونی نمیریم و شما رعایت نمیکنید و اینا مسخره میکنه و یه جوری رفتار میکنه انگار مثلا من مشکل دارم میگه همه با هم دیگه رفت و امد دارن فقط شمایید که ندارید 

به نظرت چی بهش بگم که ناراحت نشه

عزیزم برای تایم کوتاه برو ولی ماسک داشته باش انشالله چیزی نمیشه

اخه عزیزم ما تقریبا میشه گفت تو دوتا شهر متفاوتیم و یه ساعت اینطورا باید توراه باشم اگه بخوام برم نمیشه سریع برگردم تازه اونطوری با ماسک برم بیشتر بدش میاد ... 😕

اخه میدونی مثلا مامانم هی زنگ میزنه غر میزنه کی چرا نمیای بعد وقتی میگم ما کلا مهمونی نمیریم و شما ر ...

بگو مامان جان بعد کرونا ایشالا همه با هم جمع میشیم میریم دریا جنگل کوه تفریح . ایشالا بعد کرونا نبودنامو جبران میکنم . واکسن بزنیم میایم . یا مثلا بگو درس دارم یا بگو خونه کلی کار هست . هزارتا بهانه بیار تا واکسن بزنی شما و کرونای کوفتی بره تا بری تفریح با خانوادت عزیزم .همه مثل شما نیستن ک.تاپیک بغلی میخواست بیاد شمال . تا وضعش  نارنجی شده تهرانیا میخوان قرمزش کنن . انگار مجبورن برن بیرون  برای ولگردی .من خودم شمالی ام .اینقدر حرص میخورم وقتی میبینم همه پلاکا پلاکای تهرانن . 

دلبر ناب دلم 
اخه میدونی مثلا مامانم هی زنگ میزنه غر میزنه کی چرا نمیای بعد وقتی میگم ما کلا مهمونی نمیریم و شما ر ...

اخ دقیقا مشکلی که من با خانوادم دارم . ولی اخر کرونا گرفتن تا درست شد . خدا رو شکر چیزیشون نشد و خوب شدن ولی منو سکته دادن . فقط دعا میکنم خانوادت نگیرن   

بنویسید که این مرده به عشق - بر سر قبر خویش گریه نکرد - میلاد مزارش هم که رسید - غم را با دل خویش لمس نکرد
اخ دقیقا مشکلی که من با خانوادم دارم . ولی اخر کرونا گرفتن تا درست شد . خدا رو شکر چیزیشون نشد و خوب ...

عزیزم با ز خوبه که که الان سلامت هستن خانوادت

تو از قبل کرونا گرفتنشون باهاشون در  رفت و امد بودی؟

بگو مامان جان بعد کرونا ایشالا همه با هم جمع میشیم میریم دریا جنگل کوه تفریح . ایشالا بعد کرونا نبود ...

عزیزم خیلی ممنون بابت راهنماییت 

بله واقعا من خودم با اینکه شمالی نیستم ولی همیشه حرص میخورم که مردم مدام برای مسافرت اونجا هستن با خودم میگم اخه مردم شمالم یه نفس راحتن نکشیدن همیشه شهرشون قرمزه از دست مسافرا 😞

به من ثابت شد هر چقدر رعایت کنی انگار برای ماها بدتره ما از بهمن ۹۸ که کرونا اومد جایی نرفته بودیم کسیم نیومد تا شد اواخر مرداد پارسال که عموم تنها اومد خونمون کار داشت نگو که کرونا داشته خبر نداشته ناقل اومد و همه ی ما رو کرونایی کرد 😏حالا عمه ام تو این دو سال ۵بار با بچه هاش رفتن مشهد زیارت و اومدن همشم اینور و اونورن اسفند پارسالم عروسی پسرشم گرفت و ۲۰۰ تا مهمونم داشت بهشم میگیم میگه ول کن هرچقدر حساسیت به خرج بدی بدتره دیدم انگار راست میگه ولی همچنان ما رعایت میکنیم هر کسیم هرچی دلش میخواد بذار بگه حرف باد هواس

عزیزم با ز خوبه که که الان سلامت هستن خانوادت تو از قبل کرونا گرفتنشون باهاشون در  رفت و امد ب ...

نه . عید بود و رفتن شهرمون . وقتی اومدن ننرفتم دیدنشون . دو روز بعدش علائم کرونا یکی یکی شروع شد. خواهرم که مجرده نرفته بود باهاشون . بیچاره اونم گرفت . پدر مادرم رفتن بیمارستان و مرگ رو من به چشمم دیدم از ترس و استرس . هی اب میوه ببر سوپ بزار . خواهرم تو خونه بود بهش برس . نمیشد بمونم پیششون . خدا رو شکر خوب شدن 

بنویسید که این مرده به عشق - بر سر قبر خویش گریه نکرد - میلاد مزارش هم که رسید - غم را با دل خویش لمس نکرد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792