نه بابا اينطوري نبود از حرفاشون مشخص بود ك از اول نميخاسته
دختر اميد الكي بسته
تو حرفاشم گفت بذار باباتو ببينم شايد ب دلش نشستم
پسر هم همه جور بهانه اورده ك نميخام باهات ازدواج كنم تو كت دختر نرفته ديگه چي بگه! خودش نفهميده در واقع ترجيح داده نفهمه
حتي ادرس خونه پسر رو نداشت و نميدونست كارش چيه
اين نشون ميده ك رابطه چطوره! فقط حسي و جنسي