عصری با شوهرم دعوام شد اشپزخونه بهم ریخته بود اب قطع بود همه ظرف هام مونده بود از صبح یه چیکه م نداشتیم که بشورم اشپزیم کرده بودم خلاصه بهم ریخته بود کلی اومد گفت چرا اینجوریه اینجا منم عصبی بودم گفتم چکار کنم خشک شویی ندارم که اب قطع بوده زد تو دهنم منم در رفتم خودمو زدم به قهری وگرنه بدجور قاطی میکرد رفتم تو اتاق الان همیشه همینه میرم تو اتاق تا میره بیرون بعد میام بیرون از اتاق امشب تکون نخورد الانم تشنه گشنه جرات ندارم برم اگه یه وقت قاطی باشه چیکار کنم ؟