2777
2789
عنوان

جالب وخواندنی داستان شب

191 بازدید | 6 پست

✨#داستان_شب ✨



تماااام عروسی ها ی قدیم توی خونه بود و تابستون . 

از ساعتای سه ظهر (بعداز ناهار ) عروسی شروع میشد . 

یه سری مهمون داشتن به اسم صرف « چای شیرینی» یعنی اینا شام دعوت نبودن 😁 فقط عصری میرفتن برای تماشای عروس و خوردن شیرینی . 

و سر شب برمیگشتن خونشون. و اونایی که شام بودن دیر تر میرفتن و تا پایان مراسم حضور داشتن .

شیرینی های عروسی « پاپیون و زبان» بود . میوه هم سیب و خیار .

هنوزم که هنوزه وقتی سیب و خیار رو با هم میخورم یاد عروسی های قدیم میفتم .


حیاط رو میشستن

و فرش میکردن و بعضی ها توی حیاط مینشستند.

مادر عروس و مادر داماد معمولا انقدررر کار داشتن نه آرایشگاه میرفتن نه لباس درست حسابی می‌پوشیدن کل مراسم درحال بدو بدو بودن.


کفش پوشیدن توی مراسم اصلا مد نبود و همه جوراب داشتن 😁 یا پارازین یا شیشه ای . مشکی یا رنگ پا و اکثر خانومایی که جوراب شیشه ای مشکی داشتن تا اخر شب جورابشون از چند جا راه برمیداشت😂😂


توی جوراب خانوما معمولأ پر از پول بود 😂


عروس همون عصری از آرایشگاه میومد خونه که مهمونای چای شیرینی ببیننش .

معمولا تو کل خونه فقط یه صندلی بود اونم جایگاه عروس بود رو صندلی ام هم معمولا یه پارچه سفید مینداختن.

دی جی کسی نمیدونست چیه ؟ ضبط و باند داشتن با سی دی و نوار کاست.اهنگ ها پشت هم پخش میشد . گاهی نوار کاست رو عقب جلو میکردن که آهنگ مورد علاقه شون پخش بشه و یه صدای «قیدخجئلقطدمئبب » از ضبط شنیده میشد .


اگر عروسی بود که سفره عقد نبود اما اگر عقدکنون بود 

یک اتاق خونه رو خااااالی میکردن . خالیه خالی فقط یه فرش داشت .بعد از صبحش یا از دیشبش فضول های مراسم میومدن سفره عقد میچیدن ( بستگی به میزان فضولی یا خانواده عروس میچیدن یا داماد 😁) 


بعدم شش تا قفل به در اتاق عقد میزدن که کسی نره . روز جشن هم یکی از بداخلاق ترین زنای فامیل رو مامور میکردن که نذاره بچه ها از محدوده ی اتاق عقد رد بشن .🤔


توی مراسم گاهی تک و توک مهمون ها کفش داشتن و همیشه پاشنه ی کفشاشون رو میذاشتن رو دست و پای بچه ها 🥺 و اصرار داشتن عربی برقصن 😁

یه حرکتی ام بود کسایی .که موهاشون بلند بود انجام میدادن که موهاشون رو باز میکردن و کله شون رو به عقب و جلو میبردن و موهاشون به پشت و جلو پرت میشد 😐 مثلا خیلی خفن بودن. بعد یه نفر با پارچ استیل و لیوان استیل تو مهمونا راه میرفت و میگفت کسی آب نمیخواد ؟؟

کم کم انقدر شلووووغ میشد که فقط یه تیکه یک در یک، وسط خونه برای رقص خالی میموند . اگرم از جات بلند میشدی جات رو میگرفتن 😐

دسشویی داخل خونه رو میبستن و فقط دسشویی حیاط باز بوداونجام صف داشت😅


معمولا یکی از طرفین عروس یا داماد رییس مراسم میشدن و برای اون یکی فامیل شاخ بازی درمیاوردن و اهنگ و ضبط و منطقه رقص رو به دست میگرفتن و ول نمیکردن 😁

بچه ها شاباش هارو از دست هم میقاپیدن .


بچه ها تو خونه ی عروسی گم میشدن  


رو کله ی عروس دوماد در حد رگبار نقل میریختن 😅 گاهی نقل ها تو صورت عروس دوماد پرت میشد یه عده ام نقل هارو بعد از رقص و کلی راه رفتن روش از کف زمین جمع میکردن و میبردن خونشون میریختن تو قندون شون و تا مدت ها میخوردن 😂


موقعی که میخواستن به عروس دوماد کادو بدن یکی از بد صدا ترین و جیغ جیغوترین زنای فامیل رو مامور میکردن تا باکمک حنجره اش کادوها رو اعلام کنه . هرچی ام میدادن اصرار داشتن همونجا تو دست و گردن عروس کنن 😅


عروس تو کل مراسم در حال خجالت کشیدن و قرمزشدن بود 🤔 بلد نبود برقصه. 

زنا شاباش هاشون رو تو دهن عروس دوماد میکردن.

یه نفرم نایلون دستش بود و تند تند شاباش هارو از دست عروس دوماد میگرفت میکرد تو نایلون .

معمولا شام دو سیخ کوبیده بود با پلو و گوجه ویه بسته کره با کاغذ روش و نوشابه فانتا زرد ازون شیشه ای باریک ها ،غذاها هم که.توی ظرف ملامین سرو میشد.

بعد از تموم شدن مراسم خودمونی ها بسته به میزان معرفت شون میموندن و ظرف میشستن و جارو میکشیدن و تو جمع کردن بساط کمک میکردن با خستگی‌ تموم... بعدش یه شیرمرد دلاور پیدا میشد اونارو برسونه و یا هرکدوم یه گوشه تلپ میشدن و میخوابیدن...😁🌹


مردِ کوچکم روزی تکیه گاه  امنی برای یک زن میشوی شانه هایت  پناهگاه  میشوند ودستانت امنیت بخش  دستانی  دیگر ومن آن  روز مث  امروز و همیشه به  داشتنت افتخار میکنم‌و دختر قشنگ ترین ناز خداست و تجلی عشق و شاهکار خلقت

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بخدا عروسیه من که واسه ۵سال پیشه دقیقاً همینطوربود.اون سال هم تالار مُدبود ولی من چون بابا نداشتم ود ...

خداپدرتون بیامرزه به نظر من لذتی که توخونه داره توتالارنداره دلم برای یه عروسی توخونه تنگ شده

مردِ کوچکم روزی تکیه گاه  امنی برای یک زن میشوی شانه هایت  پناهگاه  میشوند ودستانت امنیت بخش  دستانی  دیگر ومن آن  روز مث  امروز و همیشه به  داشتنت افتخار میکنم‌و دختر قشنگ ترین ناز خداست و تجلی عشق و شاهکار خلقت
خداپدرتون بیامرزه به نظر من لذتی که توخونه داره توتالارنداره دلم برای یه عروسی توخونه تنگ شده

فدای توعزیزدلم.خداوندرفتگان شماراهم بیامرزه.باورکن هرکسی بعدش مارا دیدگفت چقدرعروسیتون بهمون خوش گذش.حتی ما میوه هم ندادیم فقط شیرینی وشربت،البته خداراشکرمیکنم که ابرومندانه برگزارشد ودستموجلوی کسی درازنکردم

فدای توعزیزدلم.خداوندرفتگان شماراهم بیامرزه.باورکن هرکسی بعدش مارا دیدگفت چقدرعروسیتون بهمون خوش گذش ...

 خونه یه صفایی داره که واقعا گفتنی نیست امیدوارم زندگی به کامتون باشه 

مردِ کوچکم روزی تکیه گاه  امنی برای یک زن میشوی شانه هایت  پناهگاه  میشوند ودستانت امنیت بخش  دستانی  دیگر ومن آن  روز مث  امروز و همیشه به  داشتنت افتخار میکنم‌و دختر قشنگ ترین ناز خداست و تجلی عشق و شاهکار خلقت
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   آرزو_1388  |  3 ساعت پیش
توسط   honye_ella  |  15 ساعت پیش
توسط   مادرزنم  |  1 ساعت پیش