من یکی ۳ساله ۴ماه واون یکی ۱۱ماهه دهنم صاف شده بشور بساب اونو ببر دسشویی این پوشک عوض کن غذا درست کن خونه هم که خط قرمزه منه باید همیشه مرتب باشه ولی خداییش سخته ولی من تونستم الان دیگه میدونم چیکارا دارم مادرشوهر میگه هروقت رفتیم خونه سحر انگار نه انگار بچه توش زندگی میکنه .واینم بدون که اونی که بخواد مدریت کنه ۱۰تا بچم داشته باشه به همه کاراش میرسه ولی اونیم که نخواد مثل خواهر شوهر من بدون بچه هم خونش داغونه
من دوتا دارم فاصله سنیشون دوسال و شیش ماه هست اوایلش خیلی سخت بود برام ی روز میدیدی هم زمان خرابکاری کردن باید باهم میشستمشون یا هردو تاشون روباید خودم بهشون غذا میدادم ی لقمه این ی لقمه اون بابا دیوونه شدم تا یکم از آبو گل در اومدن اما وقتاییم ک مث دوتا دوست میشینن باهم بازی می‌کنند حال میکنم
من..پسرم ۱۴ فروردین ۹۹
دخترم ۲۳فروردین۴۰۰
از آخر دی هم باید برم سر کار
سخت ک هست اما خدا توان میده...
روزم خلاصه شده در پوشک کاری شیرخشک درست کردن بچه رو پا تابوندن اون وسطا ب زندگی و غذا درست کردن هم میرسم...
