۲۰ سالمه از زندگی خسته شدم دوست دارم بمیرم تو خونه نمیتونم بمونم مامانم اذیتم میکنم کتکمم میزنه بخاطر فرار از خونه کار میکنم روزی ۱۰ ساعت کار سخت و حقوق کم مامانم نذاشت از زندگی لذت ببرم رشته ایی که از دانشگاه در اومدم نذاشت برم کلاسایی که میخواستم نذاشت برم بهم هیچ پولیم نمیده خودم کار میکنم بازم یه قسمتی از اونو ازم میگیره به عنوان اینکه لازم داره بعضی اوقات بابام بهم پول میده اونم جوری که مامانم نفهمه خودش پول داره پس انداز میکنه و راحت زندگی میکنه اما خون منو تو شیشه کرده حتی به غدا خوردنم گیر میده که تو زیاد میخوری برا بابامم دعا نوشته دهنش بسته شده واقعا حس تنهایی میکنم و هیچکسو ندارم هیچ وقت مثل بقیه نبودم دوستام از زندگی لذت میبرن اما من عاجزانه از خدا میخوام بمیرم دوست پسر نداشتم و تا حالا کار اشتباهی نکردم اما نمیدونم اینهمه سختی کشیدنم از کجاست میخوام ازدواج کنم و راحت شم اما کسی رو ندارم برا ازدواج پس اندازم ندارم بخوام جاهاز بخرم و مطمئنم مامانم بهم چوب کبریتم نمیده شب و روزم با فکر و خیال میگذره بنظرتون چطوری میتونم خودمو نجات بدم؟؟؟؟