من ۲ ساله که درگیر خیانت های شوهرمم. از عید ۱۴۰۲ نحس لعنتی زندگیم داغون شد کلا تو تاپیک هام هس.
فهمیدم که خیانت جنسی میکرده اونم با زنای پولی خراب. خیلی تو این دوسال دعوا و بحث و قهر و ابروریزی داشتیم. منم فقط بخاطر بچه و اینکه خانوادم منو نمیخوان موندم الان نگین چرا جدا نشدی و فلان.
دو ساله که وضعیت روحیم داغونه افسردم. از خونه بیرون نمیرم. همش تو خودمم. شبا با گریه میخوابم. اخلاقم خیلی بد شده. با همه دعوا دارم داد میزنم زود عصبی میشم و کارای خونه رو انجام نمیدم نمیتونم حوصله ندارم. حالا این بین طلاق عاطفی هم گرفتیم کلا باهم کاری نداریم حرف نمیزنیم. جدا میخوابیم. الان متوجه شدم تو این شرایط داغون قراره خانوادش دسته جمعی بیان از شهرستان و بمونن هر وقتم که میان زیاد میمونن کم کم ۲۰ روز از اون طرف خانواده خودمم قراره بیان همه شون و یه هفته بمونن الانم نزدیک مهره مدرسه ها باز میشه منم بچه مدرسه ای دارم. اونام همه شون در جریان وضعیت ما هستن اخه چرااااااا میخوان بیان من خودمم بزور تحمل میکنم الان حوصله مهمون ندارم 😭