هر وقت خواستم کاری کنم گفته واااای نیکی حوصله داریااا
اصلا خودمم باورم نمیشه که چرا لاک نمیزدم چون هر بار خواستم لاک بزنم مامانم گفته بیکاری چقد حوصله داری تو
فقط گفته بهم درستو بخون
یا لباس روشن خواستم بپوشم گفته نه این تپل نشونت میده یا خواستم برم باشگاه گفته میدونم دیگه اینمدو روزه بعد از سرت میپره، خواستم برم کلاس گیتار هیچی نگفته فقط اینجوری😳 نگام نکرده
بعدش دیگه انگار خودمم خیلی بی ذوق شده بوده بودم نه یه لاکی نه لباس روشنی اصلا انگار هیچ چیز دخترونه نداشتم یه دستبند چیه واقعا؟ اونم نداشتم چون اصلا واسم مهم نبود انگار
ولی دیروز داشتم کمدمو مرتب میکردم کلی لباس رنگی داشتم روی میزم پر از لاک شده تو رنگای مختلف یا یه جعبهی جدا گذاشتم واسه دستبند و اینجور چیزا😄
همشم به خاطر همسرمه (البته عقدیم هنوز😅) که منو تغییر داده و واقعا زندگیمو رنگی کرده
منم باعث شدم مامانم تغییر کنه مثلا چند وقت پیش داشتم براش لاک میزدم فکر کنم به تعداد انگشت شمار لاک زده باشه😅
مامانم خیلی خوبههاااا ولی خب تو بعضی زمینهها یه کوچولو بی ذوقه
مامانایه باذوقی باشین مرسی😂❤