2777
2789
عنوان

دیروز حسابمو خالی کردن بارها شنیده بودم اما خودم به دام افتادم

| مشاهده متن کامل بحث + 2359 بازدید | 96 پست

یعنی  نفهمیدی  داری پول میریزی به حساب طرف؟؟🙄

خانم  عزیز ،  میدونی  همین  زمانیکه  امضای منو  میخونی دیگه  تکرا  نمیشه🤔؟پس  واکن  اون  لبارو😁 یک  لبخند  بزن  غم غصرو بریز دور  🤩به اطرافیانت  لبخند  بزن  حتی  اگه  مصنوعی  باشه  بهشون  انرژی  میده بزار  تواین  دوران  سخت  حداقل  دیدن  تو  خوشحالشون  کنه😍🤩اونوقت  ازشادیا  اونا  خودتم  دوبرابر  شاد  میشی واین  سیکل  ادامه  پیدا  میکنه🤩🤩😍❤

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اینطور نگو منم وقتی میشندیم این ماجراهارو میگفتم مردم ساده

قبول کن خب اخه چطور اعتماد کردی اصلا پشت تلفن حرفاشونو گوش کردی بعد پاشدی رفتی عابر؟هرچی اطلاعات خاستن داذی؟کسی نبود جلوتو بگیره؟

یِکاری کردی با من که یِجوری شَم،    یِکار کردی چِشات تمومِ عالَم شه                                      یِکار کردی بگم بی تو نمیتونَم،     یِکار کردی دِلَم از ریشه آدم شه      شُدی  قلب و تَن و روحَم،   شُدی بال و پَر و جونَم،     شُدی همه ی منظورَم.                                                                                                                                                         شُدی گرمایِ این خونَم،     شُدی هرچی که میدونم و رو هر صحبتِت زومَم

منم دیروز از یه پیج مانتو سفارش دادم و پولو فرستادم حالا از دیروز جوابمو نمیدن🙁

سکانس اول: یه خانم باردار همراه با خواهرش میان تو اتاق سونو، از اولش که میان قبل از اینکه کار شروع بشه دوتاشون هق هق گریه میکنن، وقتی سونوی انتی رو انجام میدم میبینم نرماله و میپرسم چرا گریه میکردید میفهمم، شوهر بیمار اونقدر استرس برای پسر بودن جنین به زنش وارد کرده که مادر و خواهرش از استرس اینجوری به گریه افتاده بودن...سکانس دوم: خانم حدودا سی و چند ساله ای مادر مسنش رو به تنهایی از روی ویلچر روی تخت سونو میذاره، صبر و متانتش در برخورد با مادر پیرش واقعا توجه آدم رو جلب میکنه، چکاپ قبل از سیتی آنژیو و احتمالا جراحی قلب بعدش هست، نکته عجیب اینکه همون خانم رو چند ساعت بعد همراه آقای مسنی میبینم، صبورانه اون رو هم از روی ویلچر بلند میکنه، بخاطر تکرر ادرار پیرمرد رو آورده، بهش میگم شما چند ساعت پیش نیومده بودید؟ میگه چرا مادرم رو آورده بودم ولی تنهایی نمیتونستم ویلچر پدر و مادر رو همزمان بیارم، مادر رو گذاشتم خونه و پدر رو آوردم. من متعجب میمونم، انسانها چه ظرفیت عجیبی در صبر، کمال وفضیلت دارن، و لقب اشرف مخلوقات چقدر شایسته بعضی ادمهاست، ناخودآگاه یاد اون اقایی میفتم که اصرار داشت بچه اش حتما پسر باشه، اصلا تصوری از اینکه دخترش میتونه چنین انسان پراز فضیلت و کاملی باشه، داره؟
منم دیروز از یه پیج مانتو سفارش دادم و پولو فرستادم حالا از دیروز جوابمو نمیدن🙁

زیاد نباید پیام بدی چون پیامت می‌آد بالا دیرتر می‌بینند. این‌ها پیام‌های پایبن تر رو می‌خونند تا برسند بالاتر و جدیدتر. 

تنها راهِ یافتنِ راهی به سوی شادمانی و نیکبختی این است که با خودمان در مورد مواردی که از اصول اخلاقی‌مان سر‌پیچی کرده‌ایم، صادق و روراست باشیم. چه چیزی باعث می‌شود که خیانت کنیم؟ یا در نوشیدن افراط کنیم؟ یا دست روی کسی بلند کنیم؟ اگر دلیل این کارها را دریابیم، می‌توانیم رفتارمان را عوض کنیم. اگر به فلسفه رواقی باور داشته باشیم، اصل این است که بدون درستکاری و وارستگی، شادمانی و خوشبختی ممکن نیست.
یعنی  نفهمیدی  داری پول میریزی به حساب طرف؟؟🙄

احتمالا اطلاعات کارتشو داده اونام هک کردن حسابشو خالی کردن 

یِکاری کردی با من که یِجوری شَم،    یِکار کردی چِشات تمومِ عالَم شه                                      یِکار کردی بگم بی تو نمیتونَم،     یِکار کردی دِلَم از ریشه آدم شه      شُدی  قلب و تَن و روحَم،   شُدی بال و پَر و جونَم،     شُدی همه ی منظورَم.                                                                                                                                                         شُدی گرمایِ این خونَم،     شُدی هرچی که میدونم و رو هر صحبتِت زومَم

والا من زنگ میرنناز شهرای مختلف براس کمک شماره حساب میدن جرعت نمیکنم

شنا رفتی پای ای تی ام و میگی ساده نیستم

پس چی هستی؟؟

تازه با توجه ب اینکه قبلم شنیدی😐

همه سیاه سفیدا قشنگن مثه پانداها..... برف لای موهات...... چشمات....
زیاد نباید پیام بدی چون پیامت می‌آد بالا دیرتر می‌بینند. این‌ها پیام‌های پایبن تر رو می‌خونند تا برس ...

امیدوارم اینطورباشه😥😥

سکانس اول: یه خانم باردار همراه با خواهرش میان تو اتاق سونو، از اولش که میان قبل از اینکه کار شروع بشه دوتاشون هق هق گریه میکنن، وقتی سونوی انتی رو انجام میدم میبینم نرماله و میپرسم چرا گریه میکردید میفهمم، شوهر بیمار اونقدر استرس برای پسر بودن جنین به زنش وارد کرده که مادر و خواهرش از استرس اینجوری به گریه افتاده بودن...سکانس دوم: خانم حدودا سی و چند ساله ای مادر مسنش رو به تنهایی از روی ویلچر روی تخت سونو میذاره، صبر و متانتش در برخورد با مادر پیرش واقعا توجه آدم رو جلب میکنه، چکاپ قبل از سیتی آنژیو و احتمالا جراحی قلب بعدش هست، نکته عجیب اینکه همون خانم رو چند ساعت بعد همراه آقای مسنی میبینم، صبورانه اون رو هم از روی ویلچر بلند میکنه، بخاطر تکرر ادرار پیرمرد رو آورده، بهش میگم شما چند ساعت پیش نیومده بودید؟ میگه چرا مادرم رو آورده بودم ولی تنهایی نمیتونستم ویلچر پدر و مادر رو همزمان بیارم، مادر رو گذاشتم خونه و پدر رو آوردم. من متعجب میمونم، انسانها چه ظرفیت عجیبی در صبر، کمال وفضیلت دارن، و لقب اشرف مخلوقات چقدر شایسته بعضی ادمهاست، ناخودآگاه یاد اون اقایی میفتم که اصرار داشت بچه اش حتما پسر باشه، اصلا تصوری از اینکه دخترش میتونه چنین انسان پراز فضیلت و کاملی باشه، داره؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز