2777
2789
عنوان

فوبیای ازدواج

420 بازدید | 29 پست

هممون میدونیم ازدواج چیز خوبیه و سنت پیامبره ولی یچیزایی هست که یکم ادمو تو شک میندازه.یکی از چیزایی ک یکم ذهنمو ب هم ریخته اینه که از همه چیزش میترسم از همون اشنایی و سر سفره تاااا بچه دار شدن و ....

راستش گاهی اوقات فکر میکنم خیلی خرم که این افکارو دارم.مثلا خیلی از مرد دست بزن دار میترسم هیچکسم از اولش معلوم نیست ک دست بزن داره یا ن مثلا اگر بابای منو ببینید میگید این پسر پیغمبره ولی یکم عصبانیه ینی تو این ۷ ماه اخیر هر روز با مامانم دعوا کردن و بابام فقط بهانه میخواست که مامانمو بزنه و چند باریم چ الان و چ تو بچگی دیدم ک میخواست بکشدش ی بار چاقورو گذاشت زیر گردنش و من وقتی اون صحنه رو دیدم جیغ کشیدم بابامم بلند شد چافو بدست افتاد دنبالم منم ترسیدم و رفتم تو کوچه و بقیه قصه.یچیزی هم ک هست من خیلی ترسوام ینی دست خودم نیست ترس ی عکس العمل غیر طبیعیه و مامانم میگه این ترست ی روز کار دستمون میده. ی چیز دیگ ک ازش میترسم مادیاته.ینی قبول دارم ک مادیات خیلی کم تاثیر داره ولی اگ صاحبخونه نصف شب ما رو بندازه بیرون کی مارو تو خونش راه میده یا کدوم پارک بریم شبو صب کنیم.شاید شمایی ک اینو بخونید فک کنید من ی روانیم.ولی انقد زندگی اینو اونو دیدم و شنیدم دیگ ترس تو وجودم دارم ایمان قوی ایم ندارم چون هر مومنیو دیدم دربدر یا دنبال پول و چیزای دیگ بود.پدر و مادرمم بنده های خدا تا میتونستن بهم یاد دادن ولی دیگ‌ بیشتر در توانشون نیست.و یک چیز دیگ ک یکم ناراحتم کرده اینروزا موضوع بچست.همونطور ک گفتم من ادمیم ک حتی تو خواب هم استرس دارم و روزایی ک کلاس دارم یا کار مهنی هست با استرس و دل درد بلند میشم گاهی اسهال و دلپیچه هم میگیرم.و مثلا اگر خدا بخواد و حامله شم بچم از اینهمه استرس من ناقص نمیشه؟؟یا افسردگی ارثی نمیبره؟اگ بچم زشت باشه و همه فامیل بزنن توسرم و مسخرم کنن چی؟؟همینجوریم وقتی میریم پیش فامیل وقتی میخوان منو مسخره کنن پدر و مادرمم مسخرم میکنن.و ی موضوع دیگم جهازمه.من‌میدونم پدرم برای تهیه جهاز ب سختی میفته چون هم من هستم هم خواهرم.قبول دارم خدا میرسونه ولی دیگ تا چه اندازه.ی اقایی تو اینستا میگفت من افرادی رو میشناسم که همه کار ازدواجشونو کردن الان مبخوان برن سر خونه زندگیشون نمیتونن چون از بس هزینه خونه ها رفته بالا دیگ نمیتونن.راستش ناراحتم میشم با خودم میگم بابام بنده خدا از صب تا شب میره تو گرما کلی کار میکنه اخرشم اینجوری خرج میکنه معلوم نیست که منم طلاق بگیرم یا نگیرم.نمیخوام منفی فکر کنم ولی من ادمیم ک خیلی حساسم کلا خرج نمیکنم ک خانوادم ب سختی نیفتن بعضی وقتا از دستم در میره ولی بعدا عذاب وجدان یا هرچی که اسمش هست وجودموووو میخورررره. مامانمم خیلی گیر میده کخ برو شوهر و من ادمیم ک اگر ب ی چیزی زورم کنی از اون چیز فراری میشم دست خودم نیست شخصیتم اینطوریه و شخصیتو نمیشه عوض کردم و ثابته و این از نظر علمی و مذهبی ثابت شده.خلاصه اینطوری ببخشید ک طولانی شد چیزای دیگم هست ولی دیگ چشماتونو اذیت نمیکنم.اگر راه حلی دارین ک یکم ارومم کنه بگید.😊😊

خوشبحال تکه سنگ /که ندارد دل تنگ.....خیلی وقته منتظرمونه  منتظرش نذاریم 

حتمأ با مشاور صحبت کن. تو خونه ی پر تنش بزرگ شدی هول داری. اکه هزینه مشاورم ندارم به ۱۴۸۰ بهزیستی که رایگانه زنگ بزن. چون ممکنه با این ترسها وقت ازدواجت بگذره. تو دوستام داشتم. 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

حتمأ با مشاور صحبت کن. تو خونه ی پر تنش بزرگ شدی هول داری. اکه هزینه مشاورم ندارم به ۱۴۸۰ بهزیستی که ...

راستش نمیدونم چرا احساس میکنم راحت نیستم باهاشون.قبلا در مورد ی موضوعی باهاشون صحبت کردم ولی ی احساس بدی داشت مثل اینکه انگار درکم نمیکنه یا فقط تز میده نمیدونم 

خوشبحال تکه سنگ /که ندارد دل تنگ.....خیلی وقته منتظرمونه  منتظرش نذاریم 
اینجا هر دفه یکی ی تاپیک فوبیای ازدواج میزنه دو هفته بعدشم تاپیک میزنه ختم مجرب میشناسید بختم وا شه؟

اخیییییی.من فکر میکردم فقط خودم این مرضو دارم.بله خودم میدونم ازدواج خیلی خوبه ولی خیلی ترس و نگرانی دارم و هیچکسیم جوابمو نمیده کسیم نداشتم خرفامو بهش بزنم دیگ داشتم میترکیدم ی هفته بخاطرش شب و روز گریه میکردم

خوشبحال تکه سنگ /که ندارد دل تنگ.....خیلی وقته منتظرمونه  منتظرش نذاریم 

اول از همه بنظرم مهمترین جیز اینه که بتونی با یه مشاور صحبت کنی. که بتونی ترسات رو ریشه ای درمان ونی. شاید یکمش به خاطر رفتار پدرمادرت بوده. یکمشم بخاطر وسواس فکری هست بنطرم

من خودم تا الان دو بار ازدواج کردم. تو دوبارشم خیلی به مشکل خوردم ولی اینو میدونم که همون مشکلات هم برام درسه و الان با همه اون مشکلاتی که داشتم نمیتونم بهت بگم ازدواج نکن. چون بدون ازدواج شاید خیلی از مشکلات نیست و بوجود نیاد ولی خب خیلی از کمالات هم برای ادمها پیش نمیاد‌. در ثانی همه که مثل هم نیستن. شما اولا راجع به خواستگارها تحقیق کن. بعد هم توقعات مادیتو یکم بیار پایین. دنبال ادمی هم باش که دیدش فقط مالی و ظاهری نباشه. خودتم میتونی یه کار پیدا کنی که برای خرید جهاز کمکت باشه. 

در اخر همه این چیزها فقط به خدا توکل کن. به خدا بگو اگه به خیر و صلاحته ازدواج کنی و یه ادم خیلی خوب تو زندگیت بیاد. و اینکه صبر کن و تو این زمینه عجله نکن. البته بی خیالم نباش تا ادم درستتو میدا کنی.  خدا هر چیزی رو تو زمان درستش برای ما پیش میاره

حتمأ با مشاور صحبت کن. تو خونه ی پر تنش بزرگ شدی هول داری. اکه هزینه مشاورم ندارم به ۱۴۸۰ بهزیستی که ...

بعد ی سوال.خواستم ببینم این ترسام واقعیه یا دارم خودخوری میکنم؟؟

خوشبحال تکه سنگ /که ندارد دل تنگ.....خیلی وقته منتظرمونه  منتظرش نذاریم 
راستش نمیدونم چرا احساس میکنم راحت نیستم باهاشون.قبلا در مورد ی موضوعی باهاشون صحبت کردم ولی ی احساس ...

مشاور رو باید خوب تحقیق کنی. من ۳ تا مشاور رفتم دوتای اولی خیلی بد بودن ولی سومی خوب بود و اون موقع دیدم مشاور خوب با بد چقدر فرق داره

اول از همه بنظرم مهمترین جیز اینه که بتونی با یه مشاور صحبت کنی. که بتونی ترسات رو ریشه ای درمان ونی ...

والا من اصن توقعام بالا نیست من اصن توقعی ندارم فقط ترس دارم.ترس اینکه شب تو کوچه بمونم ترس اینکه دست بزن داشته باشه ترس اینکه بچه دار نشم ترس اینکه حبو بیاد سرم هزاران ترس دیگ ک بخاطرش دارم کم کم میگرن میگیرم

خوشبحال تکه سنگ /که ندارد دل تنگ.....خیلی وقته منتظرمونه  منتظرش نذاریم 
بعد ی سوال.خواستم ببینم این ترسام واقعیه یا دارم خودخوری میکنم؟؟

اگه آدم موقع ازدواج چشاشو وا کنه چه دلیلی داره از این اتفاقهای وحشتناکی که میگی بیافته؟ شما دوران کودکیت روی ضمیر ناخودآگاهت اثر گذاشته حتمأ پیگیر شو. 

مشاورت خوب نبوده.

اخه  دیگ اونو ک من تعیین نمیکنم هر نوبت یکی گوشیو برمیداره.ب پدرمادرم پارسال گفتم منو ببرید روانشناس ی جلسه بردن دیگ نبردن تازه اونم با بدبختی رفتم معاون مدرسم نمیذاشت برم بهش گفتم بابا حالم خیلی بده هر روز دارم گریه میکنم سر کلاس همش زیقرارم همش استرس دارم بذار برم دفه اول نذاشت ولی بابام رفت باهاش صحبت کرد راضی شد.اینم شانس ماست

خوشبحال تکه سنگ /که ندارد دل تنگ.....خیلی وقته منتظرمونه  منتظرش نذاریم 
اگه آدم موقع ازدواج چشاشو وا کنه چه دلیلی داره از این اتفاقهای وحشتناکی که میگی بیافته؟ شما دوران کو ...

والا من اونقد باهوش نیستم ک این چیزارو بفهمم.دیگ از بس زندگیای داغونو دیدم خسته شدم .میخوامم ازدواج نکنم میبینم نمیشه چون ب گناه میفتم 

خوشبحال تکه سنگ /که ندارد دل تنگ.....خیلی وقته منتظرمونه  منتظرش نذاریم 
اگه آدم موقع ازدواج چشاشو وا کنه چه دلیلی داره از این اتفاقهای وحشتناکی که میگی بیافته؟ شما دوران کو ...

دیگرانم ک از قصد زندگیشونو خراب نکردن اونام نتونستن اولش تشخیص بدن و ب مشکل برخوردن.الان دوست من ۱۵ سالگی ازدواج کرد ما رفتیم عروسیش شوهرش ک ب ظاهر خیلی خوب بود خود دوستمم خیلی حوشحال بود ولی بعد دوسال جدا شدن از اب دراومد ک دست بزن شدیددد داشته.نمیدونم والا دیگ ادم باید ب شانسش قانع باشه ولی مگ ی ادم چند بار زندگی میکنه

خوشبحال تکه سنگ /که ندارد دل تنگ.....خیلی وقته منتظرمونه  منتظرش نذاریم 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز