دیشب گفتم با دختر عموها بریم پیاده روی.شوهرم گفت خوابم میاد.نزاشت منم برم.ناراحت شدم یادم افتاد ب ماه اخر بارداریم که برای زایمان پیاده روی میکردم با دختر عموها.من میرفتم پیاده روی شوهرم با زنعموم چت میکرد.من خونه ی بابام بودم شوهرم راه دور سر کار.اخبار منو میداده ب شوهرم باهاش حرف میزده.دلم گرفت توی بارداریم اینجوری بوده.از اون طرف زن عموم رو همه میشناسن اسمش همه جا پخشع.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!