باشوهرم یک ماهه قهرم دعواکردیم کتکاری کرد.من خونه مامانمم یه ماهه.دوسه روزه مادرش اینا ازشهرستان اومدن خونه شوهرم میدونه ماقهریم پامیشه میره اونجا غذادرست میکنن میریزن میپاشن امشبم رفتن پارک شوهرم اومد دم در بچمو گرفت ببره پارک بچم یه سالشه.خواهرشوهرمم مهمونشون کرده بود افطار.اصلا ذره ای وضعیت من مهم نیست فقط فکره خودشونن انقدرخودخاهن خوش میگزرونن ومهمونی میدن واونوقت من اینجا بسکه حرص خوردم خداشاهده موهام دونه دونه سفیدشدن فقط ۲۵ سالمه انقدر اینامنو اذیت کردن این چنساله به روش ها مختلف...خدایا من خستم کو عدالتت