خب قطعا اینا فرمول نیستن که توی زندگی همه خانمها تاثیر ثابتی بذاره و هر کس با توجه به شرایط شخصی خودش تصمیم نهایی رو میگیره، ولی کار کردن:
۱. باعث میشه زندگی ما منظم و هدفمند بشه.
۲. باعث میشه تعاملات اجتماعی ما رشد کنن؛ به هر حال هر شغلی مشتری یا مراجعهکننده خاص خودش رو داره و همین ارتباطات باعث میشه مهارتهای فرعی ما مثل روابط عمومی، کنترل خشم، فکرکردن قبل از پاسخگویی و ... پختهتر و عمیقتر بشن.
۳. باعث میشه استقلال مالی رو تجربه کنیم. داشتن این استقلال هم بهنوبه خود میتونه توی زندگی ما تاثیرگذار باشه؛ جامعه، نگاه غیرمصرفکننده به اشخاص شاغل داره و اونا رو در زمینه مسائل اجتماعی، قابلاتکاتر و شایسته اعتماد بیشتر میدونه.
۴. باعث میشه بتونیم به خودمون و اطرافیانمون با تجاربمون کمک کنیم.
ما با قرارگرفتن توی موقعیتای جدید هر روز درس تازهای میگیریم که میتونیم اون آموزه رو هم در زندگی شخصیمون به کار ببریم هم بهعنوان اندوخته به دیگران یاد بدیم.
۵. اشتغال و حضور در جامعه (چه مجازی چه واقعی) تغییرمون میده، دیدگاهمون به زندگی رو عوض میکنه، روحیهمون رو جنگندهتر میکنه و باعث میشه آگاهی اجتماعیمون هم بالا بره
۶. باعث میشه ما احساس بالندگی کنیم؛ وقتی به این نتیجه برسیم که یه فعالیت مفید انجام میدیم و سود/ خیری به دیگران میرسونیم این احساس ما شکوفا میشه.
ولی خب هر انتخابی هزینهای داره؛ بعضیها ترجیح میدن در خانه و در حاشیه امنشون بمونن (که هیچ هم بد نیست) یا بعد از اشتغال تجارب تلخی مثل اختلاف بر سر تقسیم وظایف زندگی مشترک و درآمد و حقوق رو دارند که این مسائل به توانمندی ما در «حل مسئله» برمیگرده.