هفته گذشته صبح الکی الکی با شوهرم حرفم شد. گفت ناراحتی برو. راه بازه. منم وسایلو جمع کردم. نمیخواستم برم. شوهرم هم سریع رفت سرکار. دیدم خیلی دلم گرفته. دلم هم تنگ شده بود برا مامانم. دیگه رفتم ترمینال. وقتی رسیدم شهر مادرم اینا به شوهرم زنگ زدم گفتم من رفتم
نه ببین مرده هم از طرفی حق داشت خواهرشوهرم پیش شوهرش بوده بدون هیچ دعوا و بحثی میزاره شوهرش بره سرکار اینم تمام وسایلشو جمع میکنه تمام اسناد و طلا همه چیزو جمع میکنه میاد خونه باباش مثلا قهر شوهره دیگه نیومد دنبالش و بهش برخوردع بود زنه همه چیزشو با خودش بره دیگه طلاقش داد
سرچی دعواشون شد ؟؟؟ الان خواهر شوهرت حالش چطوره پشیمونه از قهرش ؟
اره خیلی پشیمون شد مرده نیومد دنبالش توافقی طلاق گرفتن البته نا گفته نماند خواهرشوهرم چون شوهرش مشکل داشت از لحاظ بچه اومد قهر بعد طلاق هر دو ازدواج کردن و مرده الان ی بچه داره