دوستش داشتم باهاش ازدواج كردم بخاطرش از كارم زدم امروز ده بار بيشتر برگشت گفت گم شو برو خونه بابات خدايا دارم ميميرم كاش تا صبح نمونم
چه بد.....
منم یه جور دیگه خسته ام
چرا بمیری عزیزم با یه مشاور صحبت کن
چه بده زندگيه
بگه بابا ازروعصبانیت گفته ب دل نگیر ولی بعد اینکه اشتی کردین بهش بکو وقتی بهم میگی برو خونه بابات دلم میشکنه دفعه بعد نمیگه
گناه خودممه از همه چي زدم جمع كردم الان اخر سري ميگي گم شو
خيلي تحت تاثير خانوادشه،منم انگار دشمنشممم
كاش يه جاي رو داشتم ميرفتم و هيچ وقت برنميگشتمم خيلي بي وفا بود باهاممم خيلي
هيچ وقت ازم دلجويي نكرد هميشه من مقصر بودم كاش دخترم يسنا نبود بخدا همين امشب ميرفتم ازكار دولتي زدم الانم ميخواد خانوادمو ازم بگيره
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
