2777
2789
عنوان

داررررممم مییییررررمممم

477 بازدید | 13 پست

گووووههه تو این سرنوشتت اینم از متینم اینم از از این زندگیمممم

روز قیامت خدا پشت میزش نشسته نامه عمل منو میبینه عینکشو درمیاره یکم چشاشو میمالونه میگه بیا بغلم توف به این سرنوشتی که تو داشتی😢😞😞

چ شدع

وقتی با من حرف میزنی رفتار ارزونتو بزار توی جیبت:)                                              هیتلرم خوبه ها، اما من عاشق با پنیه سربریدنای چرچیلم                                                                                                                           https://t.me/Hich_zh

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

به اون خداتون بگین بسسسهههه چی میخووواد از جونممم بسههه دیگگگهه اون از آنایارم اینم از متینم دارم مممیرررم دیگههه

روز قیامت خدا پشت میزش نشسته نامه عمل منو میبینه عینکشو درمیاره یکم چشاشو میمالونه میگه بیا بغلم توف به این سرنوشتی که تو داشتی😢😞😞

بسممممهههههخ دارم دیووونه میشم تا کیببی 

روز قیامت خدا پشت میزش نشسته نامه عمل منو میبینه عینکشو درمیاره یکم چشاشو میمالونه میگه بیا بغلم توف به این سرنوشتی که تو داشتی😢😞😞

تمومم میکنم این زندگگیو تمومم میکنم ولی به اون خداتون بگین بد کرد به اون خداتون بگیین حقم نبود به خداتون بگین حق این که محاکمم کنه رو نداره تا الان وایسادم دیگه نمیتونم دیگه نمیتونم تمومش میکنم من ریدددم به قلمی که سرنوشت منو باهاش نوشت

روز قیامت خدا پشت میزش نشسته نامه عمل منو میبینه عینکشو درمیاره یکم چشاشو میمالونه میگه بیا بغلم توف به این سرنوشتی که تو داشتی😢😞😞
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهد. 

این اصلا انصاف نیست ،اصلا با عدالت جور در نمیاد

شما عاشق خدا باشی خدا هی بزنه تو سرت

ادمم یه تحملی داره.ی حدی داره ،میبره کم میاره

منم خیلی شاکی ام...اعتقادم سست شده

مامان آمایا. عزیرم منو یادته؟؟؟ باهم حرفزدیم قبلا با پیام .خونه عمت بودی....توروخدا جان آنایار و متینت یه خبر از خودت بده قسمت دادم نگرانتم ....خیلییی سخت پیذات کردم

زنی را می شناسم من*که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن؛درون آشپزخانه*که می گوید پشیمان است*چرا دل را به او بسته؛کجا او لایق آنست؟*و با خودزیر لب گوید:گریزانم از این خانه*ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم راپس از من می زند شانه؟!* زنی را می شناسم من که نای رفتنش رفته*قدم هایش همه خسته*دلش در زیر پاهایش*زند فریاد:دگر بسه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792