اینی که میگم خیلی عجیب نیست ولی برای خودم خیلی غیرمنتظره بود هنوزم یادش میفتم ذوق میکنم
دخترخالم یه دختر خیلی ناز و خوشگله با یه خانواده خوب و تک دختر بعد با کسی ازدواج کرد و کلا از زندگیش راضی نبود و جدا شدن و بعدش خیلی اذیت شد کلا روحیاتش با بقیه سازگار نبود همیشه درد دل میکرد میگفت کسی نمیتونه منو درک کنه مامانشم همیشه با حرص میگفت اونی که دوست داری باید بدن برات بسازن یا سفارش بدیم از خارج از کشور بیارن چند سال بعد با یه پسر خیلی خوبه اروپایی آشنا شد و الانم سه ساله ازدواج کردن و خیلی خیلی خوشبخته خداروشکر
خودش سر به سر خالم میزاریم میگیم دیدی سفارش دادیم فرستادن