تو شهر غریب زندگی میکنم از خانوادم دورم بچه ام ندارم ۴ساله اقدام کردیم نشده مشکل از شوهرمه ..همش تو خونه تنهام تو یه اپارتمان خفه بجز شوهرم کسی و نمیبینم هیچ دوستی ندارم ..بهش خیلی وابسته شدم و اونم خیلی دور خیلی دارم اذیت میشم دلم میخواد وابستگیم کم بشه ولی نمییتونم ...اونم از رفتار من سو استفاده میکنه حالا وقتی میریم شهر خودمون میره پیش خانوادش خیلی دورتر میشع ازم ..خیلی روزای بدی و میگذرونم
وا
کجا زندگی میکنی عزیزم
میفهممت
امسال بچه دار میشی بذهنم رسید
مشکل شوهرت چیه
دکتر رفتین؟
خب وقتی میرید شهر خودتون، باهم خونه ماماناتون برید
من و شوهرمم همینطوریم .
آخ آخ آخ درکت میکنم وابستگی بده
کمش کن خواهر راحت میشی بخدا
محدود هم هستی یا نه؟
از من به تو نصحیت ادم حسابش نکن میدونم خیلی خیلی سخته ولی بزار بفهمه وجودت چقد ارزش داره بزار بفمه اگه یه دقیقه نباشی دنیا به سرش خراب میشه فهمیدی یا بزنم تو دهنت اح ! همشون بی لیاقتن
ما ب اونی ک دوسش داشتیم و هیچوقت نرسیدیم چی
زندگیمونو با رویای اون ساختیم و رویامونو ب اتیش کشیدن چی؟!
بدتر هم هستن، کسی ک جونم بود ،روحم بود رفت ،برا همیشه رفت
دلتنگم و چاره ای ندارم چی؟
منم ب وابستم بدجور
اشکال نداره منم با اینکه خونواده ام کنارمن وابسته شوهرمم اون نباشه انگار هیچکس نیس
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
