2777
2789
عنوان

بدبختی های دیوار

240 بازدید | 18 پست

بچه ها من میخاستم این لباسمو بفروشم گرچه شوهرم گفت نفروش پول لازم داری ببر ولی خودم دوست داشتم بفروشمش واسه همین آگهی زدم تو دیوار،منم این عکس رو گرفتم و گذاشتم تو دیوار،یه نفر پیام داد که خریداره که قرار گذاشتیم که ببرم بدم بهش،به شوهرم گفتم فردا بریم این لباسو بفروشیم؛یدفه گفت چرا میخای بفروشیش خیلی خوشم از این لباس میاد اصن بیا این پول لباس من میخرمش منم گفتم نمیشه دیگه قول دادم بعد گفت طرف زن دیگه منم گفتم اره حتما زنه دیگه{من فقط چت تو دیوار باهاش کردم تلفنی حرف نزدیم}،شوهرم گفت خب این ساعت که قرار گذاشتی من سرکارم منم گفتم خودم میبرمش نشونش میدم فلان جا قرار گذاشتم بعد شوهرم گفت برو من مرخصی میگیرم میام دنبالت،من رفتم سرقرار یه پنج دقیقه نشستم دیدم یه پسر اومد یه تیکه انداخت من جوابشو ندادم یدفه گفت لباستو ببینم که گذاشتی واسه فروش،من تمام تنم لرزید بهش گفتم خیلی بیشرفی بی خانواده،بدفه گفت خودت پا دادی خب،منم واقعا ترسیده بودم رامو کشیدم برگردم که پسره افتاد دنبالم هی تیکه مینداخت،منم برگشتم بهش گفتم که متاهلم و فکر میکردم واقعا خریداری،که یهو دیدم شوهرم از پشت سرم اومد یقه پسررو گرفت دعواش شد باهاش،پسره در رفت،شوهرم دستمو گرفت کشوند خونه در رو قفل کرد رفت سرکارش با اینکه مرخصی گرفته بود،وقتی برگشت کل مطلب رو واسش توضیح دادم فقط ساکت بود هیچی نگفت کاش میزد بهم یا حرفی میزد همین که ساکت بود خودش بدتر کرد حالمو هی باعث میشد بدتر عذر خواهی کنم،یه نیم ساعتی حرف زدم یدفه گفت حرف نزن نمیخام صداتو بشنونم،از خونه رفت بیرون،الان خدا میدونه آخرش چی میشه


دختر کورد،علاقمند به ادبیات و فرهنگ و موسیقی اصیل کوردی،طرفدار سرسخت استاد حسین صفامنش

تازه این عکس رو که گذاشتم ندیده ببینه بدتر عصبانی میشه،واقعا اشتباه کردم ولی اون پسر بی خانواده نباید اینجوری خودشو زن جا میزد

دختر کورد،علاقمند به ادبیات و فرهنگ و موسیقی اصیل کوردی،طرفدار سرسخت استاد حسین صفامنش

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ببین سعی کن هیچوقت حضوری نفروشی بگو پول پست رو بدید فقط میتونم پست کنم منم همیشه پست انجام میدم راحت ...

اولین بار بود میخاستم چیزی رو بفروشم

دختر کورد،علاقمند به ادبیات و فرهنگ و موسیقی اصیل کوردی،طرفدار سرسخت استاد حسین صفامنش
جدی میگی اینارو؟😞 نباید میرفتی

اگه عکسی که تو دیوار گذاشتی هم همینه خیلی اشتباه کردی عزیزم ادمای مریض فراوونن 

خدایا یه نی نی تپل و سالم قسمت همه ارزومنداش بکن پسر کوچولوی منم واسم نگهدار😍😍😍خدایا گله دارم از زمینو زمانت از دلم که هر روز میشکنه و هیچ مرحمی براش پیدا نمیکنم دلم میسوزه واسه مادری که بادردو دلام موهاش سفید شده واسه پدری که هر روز به غماش اضافه میکنم خدایا کمکم کن واسم دعا کنین محتاج دعاهاتونم😢
داستان سرهم کردی لباس جای دیوار اینجا بفروشی؟

آره الان مشتری ها جمع شدن قیمت میگن  

دختر کورد،علاقمند به ادبیات و فرهنگ و موسیقی اصیل کوردی،طرفدار سرسخت استاد حسین صفامنش

منم گذاشتم دیوار لباس برا فروش یه خانمی بود هی میگفت سوال میپرسید شوهرداری؟مطلقه ای؟!!!

بعد زنگ زد تلفنی همینو گفت 

التماس و خواهش که میخوام تنخوراباسوببینم بپوش تا تصویری بزنگم بهت!!@

دیگه ترسیدم آگهی روحذف کردم و شمارشومسدود کردم..

فکرکنم این آگهی لباس رمز   تنفروشی شده 

به آرزوهایم قول رسیدن دادم😍
داستان سرهم کردی لباس جای دیوار اینجا بفروشی؟


نه بابا راست میگه من یه بار کفش گذاشتم اینقدررر مزاحم شدند مثلا میگفتند بدون جوراب بپوش پاخورشو ببینیم 

یا یه بار از رو نادونی یه مایو کذاشتم کرون خریده بودم از کیش که اصلا ولم نمیکردند😐

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز