تجربه ی طلاق

😁😁واقعا برن گمشن

باز خوبه میتونی جواب بدی من قیافمو یجوری میکنم ک بفهمن ناراحت شدم قبلا الان نه تا حدودی جواب میدم ولی همش میخندم این بیشتر میسوزونتشون واینکه بشوهرم میگم اونم میبینه خدایی بعد دیقا پیش اونا میگه ازشون فاصله بگیر 😄😄😄همین بسشونه خدایی کلی کار کردم روشوهرم این شده ها بعضی وقتا پیش خانوادش لاله ها

الهی آمین😆😆😆

من میگم بخدا انقد اذیتم کردنا اول سپردمشون بخوده خدا دوم همیشه میگم الهی خنده رو لباشون نیاد مخصوصا خواهرشوهرم ینی باور کن علنن بشوهرم گف اینو طلاق بده بره دکش کن بهم تهمت خراب بودن زد هم بخودم هم خانوادم خدا الهی نیستو نابودش کنه والا من خودمم خواهرشوهرمم بخدا دوسندارم زندگی داداشم بهم بخوره ولی اینا نه 

شوهر من تا عصبی نشده خیلی مهربونه ابراز علاقه ی کلامی و فیزیکی هم داره شدیدا دست و دل بازه هرچی داشته باشه مال منه ب خانوادم احترام میذاره اصلا کینه ای نیس مانع درس خوندنم نمیشه و حتی تشویقمم میکنه اما ب محض اینکه عصبی بشه و دعوامون بشه میگه دیگه حق نداری درس بخونی( کار هم میگه فقط شغلی ک محیط خوب و درست حسابی داشته باشه میذارم بری )توهین میکنه تهدید و تحقیر میکنه و کتک میزنه ی کمی هم تنبله