خجالت کشیدم ازش از محبت تو چشماش همونطور که لبخند میزدم بهش رومو گرفتم ازش ولی احساس میکردم که حالا اون به من نگاه میکنه. تازه متوجه لباساش شده بودم یه پیراهن مردونه سفید پوشیده
بود با شلوار پارچه‌ای جذب توسی.
کت اسپرتشم صندلی عقب گذاشته بود. یه ساعت استیل هم به دستش بسته بود. تو راه ازش پرسیدم تونستید برید خونه نهار بخورید یا مستقیم اومدید دنبال من؟
برگشت یه نگاه مهربون بهم انداخت گفت نه رفتم خونه نهار خوردم بعد اومدم دنبال شما. پرسیدم: تو بانک سرتون خیلی شلوغه؟ خیلی خسته میشید؟ اصن کار شما چیه؟ اون با لبخند به حرفام گوش میکرد بعدش با آرامش برام از کارش گفت.
بعدش دیگه رسیدیم به مطب. اونروز بیشتر به آشنایی با هم و شناخت معیارهامون گذشت. یک عالمه هم تست زدیم 😂 قراره ۴ یا ۵ جلسه دیگه هم بریم.
مثه رمان میمونه😂
من و نامزدم که هی تو بیمارستان بودیم
الانم بیمارستانیم
این شغل...........(ولی قشنگه😆)
خوشبخت باشید گلم
[QUOTE=186219248]من دوست دارم تک تک لحظه‌های با هم بودمون رو ثبت کنم به خاطر همین خیلی سعی میکنم همه چیز رو بنویسم. م ...[/QUOTEامیدوارم ک همیشه خوشحال باشی و درکنار هم خوشبخت
چقد جالبه تو چقد احساسیییی
داستاناتو میخونم ۹۰ درصد کارای خواستگارت و اتفاقا و حرفایی که رد و بدل شده بینتون واسه من و نانزدمم پیش اومده بود و فک میکنم واسه خیلیا پیش بیاد
ولی اصلا از این دیدگاه بهش نگاه نکرده بودم😅
مثلا نامزدم بار اول که اومد دنبالم تو ماشین اول اون حین رانندگی هی برمیگشت نیم رخمو نگاه میکرد ولی من محل سگ بهش نمیدادم😂😂
یا تو ماشین یه دسته کل بزرگ گرفته بود گذاشته تو صندلی عقب وقتی بهم داد فقط گفتم مرسی گذاشتمش رو پام ولی تو بوشم کردی😁
یا بار اول تو ماشین من یککک کلمه هم ازش سوال نمیپرسیدم
همش اون حرف میزد و سعی میکرد منو به حرف و شور و شوق بیاره
خدایا چقد یبسم من😂😂 بیچاره نانزدم جی کشید از دستم
خوشبخت باشی عزیزم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
