من و همسرم ده ساله ازدواج کردیم ولی از اولین روز نامزدیمون مادرشوهرم با همسرم مشکل داشت و همیشه نفرین و جنگ و دعوا بینشون بود طوری که هر وقت میرفتم خونشون با چشمانی گریون برمیگشتم دقیقا ده ساله هر بار همدیگه رو دیدن دعوا و نقرین و ناسزا از طرف مادرشوهرم به همسرم..ولی بار اخر که قبل از عید بود وقتی شروع کرد متلک بارم کنه جوابشو دادم همسرم هم پشت من درومد و دوباره دعوا .مادرشوهرم خیلی بددهن و نسبت به خونوادم و من هم توهین کرد ...عید امسال خونشون نرفتیم حتی تماس هم نداشتیم همسرم اجازه نمیده ولی با این حال دوسدارم جویای حالش باشم ولی میترسم ناسزا بشنوم موندم چیکار کنم.
شهر محل سکونتتونو عوض کنین
دوس نداشته باش
بیکاری دنبال دردسری وختی احترامتو نگه نمیداره ولش کن انقد نچسب بهشون
ناراحت که چی بگم مادرشوهرم وقتی عصبانی میشه بدترین نفرین ها و ناسزاها و دشنام ها رو میده طوری که دشمن هم دلش نمیاد اصلا یه حرفایی میزنه که همسرمو از چشم من بندازه تهمت میزنه..همسرم میگه جویای حالش نباش ولی میدونم هر چی باشه مادر
چیکارداری بابا ول کن بچسب به شوهرت و زندگیت کسی که خانوادتو زیرسوال میبره هیچ ارزشی نداره ، مثلن الان بدئنی حالشون بده یاخوبه چی میشه برای خودت و عزیزانت ارزش قائل شو ک ارزش بذارن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
