من تنها فرستادن پسرش به خونش بوده
یعنی من و بچه ها نرفتیم
مگ واسه مادرشوهرت فرقی میکنه ک تو بری یا نری؟؟؟
هيچي
من برعكس تو هروقت همسرم رفته باهاش رفتم اصلا همسرم بدون من حتى جلو در خونش هم نميره
در مورد پدرم و مادر بزرگم همش صحبت می‌کرد و بد میگفت ازشون منم خیلی جدی ناراحتیمو نشون دادم خودش متوجه شد ک ناراحتم کرده ولی از اینکه تند حرف زدم پشیمون شدم
من یه بار درست و حسابی بهش سلام نکردم
یعنی تو چشمش نگاه نکردم و به اون و یه نفر دیگه که اونجا بود با هم سلام کردم
البته با چوقولیش اشی برام پخت که نگووو
کاری انجام ندادم .حرفی ام نزدم
همه به هم در عین صمیمت احترام قائلیم
هر حرفی که بزن بهم بربخوره همون لحظه جوابش و میدم
کم محلی میکنم بهش میبینمش ...جواب پیامای واتسشو یا نمیدم یا چند روز بعد میدم ...خیلی تابلو بین من وجاریم فرق میزاره خستم کرده اگر دخترش بود دلم نمیسوخت میگفتم بچه خودشه
معمولا اونا میسوزونن ما جرات نداریم
خداییش تا الان کاری نکردم ولی اون خیلی وقتا کاری کرده تویه روم که دلم شکسته البته قبلنا نه الان؛ انقد باهاش گرم و خوب رفتار کردم دیگه روووش نمیشه اونکارا رو تکرار کنه 😆😁😂😃😉
خواهرشوهرم آمار زندگیمو به دوس دختر سابق شوهرم میداد و باهم نقشه میکشیدن منم بعداز چند سال سکوت بهش گفتم دیگه خونم نیا ودست به بچم نزن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
23 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
