خانوما دیروز مراسم هفتم پدر مادر شوهرم بود تو باغ و عده بسیار کم من هم یک مانتو براق پوشیده بودم یکم خجالت میکشیدم وارد که شدم رفتم يه گوشه تو باغ نشستم و به کسی هم نگاه نکردم بعد وسط مجلس با همه سلام گردم ....دو ماهه هم باردارم .....حالا مادر شوهرم امروز اومده خونمون میگه تو چرا اول که اومدی به همه ما سلام نکردی رفتی نشستی ...خیلی حرف دراوره....به شوهرم گفتم اونم عصبانی شد رفت پایین و گفت چند بار باید خانوم من سلام کنه و اینو بگم که حتی خواهرشوهرام هم نیومده بودن مراسم ۷ پدر بزرگشون.....صداشو شنیدم میگفت زنت اومده مثل گاو رفته یهگوشه نشسته ....و چون شوهرم عصبانی بود باهش صداش میومد که میگفت برو دیگه هم نیا پایین بدبختی توی یه ساختمون هستیم ....به جاریم هیچ وقت گیر نمیده میگه اون سادس از اون انتظار نداریم ....خیلی حرف دراوره دفعه اولش نیس ....خیلی اعصابم خورده خیلی.....
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.