من ۲۰ ابان عروسی کردم، روز اول منع تردد
شب قبل از مراسم تالار کنسل کرد گفت نمیگیریم
ما شام سفارش داده بودیم، مهمون داشتیم.. فرداش بدو بدو خونه یکی از فامیلای داماد رو اماده کردن
ساعت ۶ رفتم ارایشگاه
همه چی هول هولی استرسی.. ارایشم هم خیلی بد بود
یه جوری که پنج ماه گذشته تازه تونستم عکساشو ببینم
خیلی خاطره بدی شد. یه جوری روی دلمه که بارها گفتم کاش نمیگرفتم اصلا..
الان زندگیمون خیلی خوبه خدا رو شکر.. ولی یه میخ داغ انگار تو قلبمه از اون خاطره بد