میگم تو ک از نظر مال مستقلی
بیا ی کاراته ایی چیزی برو بهت کتک زد با ی فن بزنی کلن هیکل و ویترینشو بیاری پایین..بخدا ک زن بودن رو تکمیل میکنی
چجوری می تونید با کسی که مشت میزنه تو صورتتون، بعدش سرتون رو دوباره می تونین رو یه بالش بذارین باهاش؟ از همه خفت و خواریش که بگذریم، چجوری احساس امنیت می کنید؟ ممکنه عصبانی باشه یه روز هم با چاقو بزنه. چرا زنهای نی نی سایت اکثرا مثل زنهای دوره قاجار فکر می کنند؟ شماها چند سالتونه؟ کجا زندگی می کنید؟ خیلی دوست دارم بدونم!
تا عکس چشم نبینم باور نمیکنم چجوری ی نفر مشت بخوره بعد بیاد اینجا ریلکس باشه 😑
عزیزم شاید همسر شما شعور داشته. شوهر من سر سوزنی شعور نداشت و نداره. وقتی ازدواج کردیم هیچی نداشت . از سرویس طلا و عروسی انچنانی و عیدی و .... خبری نبود دست بزن داشت و بی نهایت هنوزم بد دهنه . جوری ک من ک ساکت بودم ۵ ساله از دستش ب شدت ناراحتی اعصاب گرفتم . گفتم با محبت درست میشه
۵ صبح پامیشدم براش لقمه میگرفتم . غذا نمیخوردم تا بیاد .تو جمع بالا میگرفتمش . وقتی خسته بود میذاشتم بخوابه . هنوزم ک هنوزه اجازه نمیدم ب خانواده اش توهین کنه . ب خانواده اش احترام رو احترام . حتی من برای انترا عیدی میبردم ...بهش اعتماد کردم . طلای دستمو فروختم فرستادمش مدرسه دیپلم بگیره . پا ب پاش جنگیدم و کار کردم . ۵ سال ارزوی مسافرت و دو سال الی ۳ سال ارزو لباس نو داشتم . خانواده کثافتش ک پدرمو دراوردن و پشتم صدتا صفحه گذاشتن هیچ . شوهرم بهم خیانت کرد اونم با ی زن ک ۲۰ سال از خودش بزرگتر بود . گوشی مخفی و پیام ها و تماس هاش پیدا کردم
اخرم ب این حرف مواجه شدم ک مگ مجبور بودی طلا تو بفروشی . سرجات نشسته بودی دیگ .
مادرش هر جا نشست گفت پسرم نمیخواد درس بخونه عروسم رو اعصاب پسرم میره میگ درس بخون .
سکه منو فروخت بدون اطلاع من چیزی نگفتم
دوستش اورد خونه من و بعد رفتنش الله و اعلم دستبند ۱۰ میلیونی من غیب شد .
شب و نصف شب منو ول کرد تو خیابون .
سر خاک پدرش کوبوند تو گوشم
اختیار زندگیم دست خودم نبود . مادرش میومد یا تو کمدم بود یا جاریم و خواهرشوهرم شوهرم پر میکردن . ی شال نمیتونستم بخرم از ترس اونا میگفتن خق نداری برای زنت چیزی بخری ما خودمون میخریم
گاهی اوقات طرف تو سرش نمیره هیچی تا دعوا نگیری یا باسندو مدرک حرف بزنی . ولی الان یاد گرفتم سکوت مطلق میکنم خودش ب غلط کردن بیفته .
مرد عین مرد شما کمه
شوهر من پول خودش قایم میکنه . پول من ک تموم شد بعد اگ نیاز باشه پول خودش رو میکنه هزار بارم با زبون خوش و .. گفتم بدم میاد . گوش نمیده . منم جدیدا عین خودش رفتار میکنم باهاش ... نمیتونه بپذیره . اینو گفتم ک بدونی همه ادما عین هم نیستن من الان چطور مادر شوهری ک ب عروس خودش میگ بچه ات از پسرم نی رو درست کنم ؟ شوهری ک خیانت هم نوع خودش رو برای خوشبختی یک زن دیگ تایید میکنه و با زبون خوشم گفتم کار درست تی اما باز تاییدش میکنه ...
سر زندگیت بمون، قهر هم نکن،
ولی از فردا وانمود کن چشمت درد میکنه..وقتی گفت ببرمت دکتر بگو.نه عزیزم، میترسم برات بد بشه ااشنایی کسی ببینه راجع ب تو حرف در بیارن... وقتی زخم صورتت خوب شد، هر روز پیشش وانمود کن چشمت خوب نمیبینه... کاری کن از عذاب وجدان موهاش سفید بشه..
یه همچین اتفاقی برای من دوسال پیش افتاذ. وقتی مادرشوهرم،بعد از کلی گیس کشی و.توهین و تهمت و فحش و بیحرمتی، منو از خونش بیرون کرد، شوهرمو صدا کرد..شوهرم رفت پیشش بیست دییقه بعد برگشت و.چهار تا کشیده به صورتم زد...و بهم حرفایی زد که از قلبم.بیرون نمیره...اون چهار تا کشیده، محکم ترین کشیده های عمرم بود، تاجایی که پرده ی گوش راستم یک روز تمام زوزه میکشید و.الان شنواییم خوب نیست...
گگذشت و شوهرم با من خوب شد.. اما.. من هر بار که میگفت بلند حرف نزن، بااروم حرف میزد میگفتم صداتو.نمیشنوم....یا صدامو نمیشنوم.. عذاب وجدان میگرفت...دیروز وقتی صدام زد و.عمدنی جوابشو ندادم،و شاکی شد، برای بار هزارم گفتم: عزیزم اخه گوش راستم خوب نمیشنوه... و اون گفت؛ نوچ، نگو. اعصابم خورد میشه از خودم متنفر میشم...
در صورتیکه وضعیت شنواییم حاد نییت و. فقط یکم گوش رراستم کم میشنوه..
الان شاید من جواب کارشو. ندادم و. مقابله به مثل نکردم و نرفتم پزشکی قانونی...
اما کاری کردم که تاعمر داره عذاب وجدان داره و. دیگه دهن بینی مادرش رو نمیکنه هرگز.
برام طلا میخره و. روز بروز پیشش عزیزترمیشم خداروشکر.
من کر نشدم، اما از وضعیت پیش اومده به نفع خودم استفاده کردم
توم هرکار میکنی، برای دراز مدت بکن.. نه لحظه ای.
انشالله ک مشکلتون حل بشه عزیزم . ولی خب من خانمای زیادی رو دیدم ک بعد طلاق انگار ب بنبست میخورن افسرده میشن روانی و داغون میشن بخلطر همین میگم اخرین راه میتونه باشه زور خودتو باید بزنی برای زندگی و خوشبختیت
استارتر عزیز شما کلا زیر یک سال که ازدواج کردین و شوهرتون تو همین چند ماه خودش رو خوب نشونه داده شما که مشکل مالی ندارین اگر راهکار میخوای به نظر من طلاق راهکاره این مسئلس و گفتید مشکل فقط کتک زدنش نیست چیزهای دیگه ای هم مثل شکاک بودن هم وجود داره شاید بعضی از کاربرا گفتن که طلاق آخرین راهه و چرا به همین راحتی میگین طلاق بگیره اما اصلا درست نیست شب با کسی که ظهر تو رو زده روی یه تخت بخوابی یا تو به خونه بمونی چون هر چی صفت انسانی هست رو زیر پا گزاشته البته اگر تصمیم به طلاق گرفتی مراقب باش که تا اون موقع باردار نشی.
موفق باشید
