چند سال پیش با دوستم ی مغازه خیاطی وا کردیم دوستم بعد ظهرها ی کار دیگه میرفت بااینگه شریک بودیم این رفت سرکار ی چرخ زیگزال خرید
ی روز خاهر شریکم بمن گفت بریم ارومیه تاتاکورا از شهر ما تا ارومی2ساعت راهع این من رو برد در واقع ی تعارف پول بلیطم نگرد منم گفتم اومدم دیگه چن روز بمونم خونه خاهرم ب شریکم گفتنم من یکی دورز میمونم ارومیه
حتی یادم رفت بکم پول تاگسی هم دونگی بود در حالی ک من بخاطر اون رفتم
شریکم ک بهش گفتم میمونم خونه خاهرم سرصدا انداخت اگه بمونی دیگه نیا مغازهههه
منم بهم برخورد من بیشتر اون تو مغازه بودم نرفتم
بعدها فهمیدم یگی دیگه پیدا کردع شریک و چرخ کاچیران دارع همش حیلع بود نگووو
حلالش نکردم الان نمیدونم کجاس ولی کاش بخونه بدونع در ضمن از این مومنای افراطیم بوداااا اماااا بعدها نمیدونم چیشد دیگه قط ارتباط کردیم عروسی خاهرم موق عقدش انقدر پررو بوود بحث چادر انداخته بود در حالی ک مهمون بود خاستم بگم هر کسی لایق دوستی نییس خ خ پررووو بودد