بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ما بیرون نمیریم میریم حیات خونه مادرم با خواهرم من اصلا جایی نمیرم به شدت سخت گیرم ولی ...
وای منم سخت گیرم .بیشتر به خاطر بچه کوچک که دارم همش میگم یه وقت دست به جایی میزنه و بزنه دهانش و ...همین فکر ها باعث میشه نام بیرون به ریسکش نمی ارزه نه ؟
دقیقا من دیشب فهمیدم تاپیک اخرمو بخون خدایی جای من نطر بده من الان تازه اروم شدم اره عزیزم ی پسر ۱۹م ...
عریزم رفتم تاپیکتو رو خوندم .با بچه ۱۹ماهه که گفتی داری فقط بهت میگم مواظب بچه ات باش و حالا فردا هم میدونم سخته ولی میگذره . همسرت هم ظاهرا خیلی اجتماعی و خود نما هستند البته ببخشید این نظر من از حرفات بود .سعی کن توی زندگی خیلی به خودت سخت نگیری و به قول معروف که میگن دلسوزی نداشته باشی و در باره آینده اندیشی هم واقعا حق با شماست .نمیدونم میشه چطور طرز عقیده و فکر همسرت رو اصلاح کنی جز اینکه خواسته های زندگیتونو فراهم کنی برای خودتون و بچه اتون و ازش بخواهی پس انداز برای آینده خود تون و بچه را جدی بگیره .انشالله درست میشه .غصه هیچی رو نخور و سعی کن خودت رو خوشحال نشون بدی .