نمیدونم تا حالا شده از همه چی ببرین یا نه. نمیدونم شده تا حالا از همه چی خسته شین ولی ندونین چیکار کنید
بچه ها من شوهرمو خیلی دوس دارم خونواده شوهرمم همین طور خیلی به پدر شوهر مادرشوهرم وابستم،هر کاری هم از دستم بر بیاد همیشه براشون میکنم. امامادرشوهرم چند روز پیش دلمو شکوند بد جور، قضیه از این قراره که الان چند ماهه اومدن یه خونه خریدن اومدن دارن اینجا زندگی میکنن، روز اولی که تا اومدن اینجا بارشونو بیارن خانوم همسایشون اومد اینجا داد بیداد که این خونه رو اونی که به شما فروخت از ما خیلی مفت خرید الان به شما قیمت بالا تر فروخت نمیدونم ما راضی نیستیم فلان.پدرشوهرم اینا هم گفتن به ما ربطی نداره به اونی که فروختین بگین، گذشت این قضیه از همونجا اون زنه همسایشون با ماها لجه. هی چند بار ماشینشو آورد جلوی خونه مادرشوهزم اینا پارک میکردبا اون وضع که خونه خودشون ویلایی هستش حتی جلوی خونه ی اونا چون بن بسته چند تا ماشین جا میشد میاورد بعضی اوقات جلوی خونه اینا میذاشت ما ماشینمونو میاوردیم میدیدیم این گذاشته میرفتم صداش میکردیم اینم با حرص میومد بر میداشت تا چند روز پیش اون زنه همسایه ماشینشو دوباره آورد جلوی خونه مادرشوهرم اینا گذشت دیگه شوهرم نرفت صداشون نکرد بغل ماشین اینا گذاشت که کوچه دیگه ماشین رد نمیشد اونا دیگه نمیتونستن برن بیرون.شوهرم اومد بالا لباسشو در اورد که بره دوش بگیره دیدم زنگو زدن پنجره رو باز کردم گفتم بله دیدم همون زنه با صدای بلند انگار یه چیزی هم طلب داره که بیاین ماشینو بردارین میخوام برم بیرون منم گفتم همسرم حمومه میشنو جلوی خونه ما میذارین اینم مجبور شد بذاره اینور دیدم زنه دعوا دعوا منم پنجره رو بستم دوباره شوهرم لباس پوشید رفت ماشینو جا به جا کرد. دیدم زنه داره میاد منو بزنه پسرش گفت مامان چزا اینجوری میکنی دیوونه شدی مگه. من اومدم بالا دیدم یکی پنجرو میزنه باز کردم زنه گفت آشغال توبرو قدتو بلند کن گفتن خانوم خجالت بکش هر چی هیچی بهت نمیگم جلوی خونه تو سه تا ماشین جا میشه کن آوردی به خاطر مردم آزاری میاری میذاری اینجا یهو مادرشوهزم اومد یه حالت هول دادن من زد کنار گفت بیا اینور میخوام معذرت خواهی کنم به من دهن باز موندم نگاش کردم پنجرو رو باز کرد به زنه گفت خانوم تو ببخش من معذرت میخوام این سن دخترته یعنی از تعجب دهنم باز مونده بود گفتم مامان اخه به خاطر چی معذرت خواهی میکنی. جالب اینجاست شوهرم اصلا لام تا کام حرف نزد طرف منو نگرفت که مامان چرا عروستو خورد میکنی جلو بقیه، ما هم رفتو آمدمون اینجا زیاده تا میریم خونه زنگ میزنن بیا مارو ببر فلان جا بیا ببر دکتر منم تا الان کم نذاشتم براشون مثل خانواده خودم