خودمو مقصر میدونم
من رانندگی میکردم، از سر اجبار هم بود، خانوادمو میبردم مهمونی و ...
الان ماشین تو پارکینگ ، میرم یه ساعت تو ایستگاه اتوبوس وایمیسم.
به خدا تو تونل نواب میگم وای یعنی من ده سال این شیب میرفتم؟
شاغل بودم، خیر سرم مهندس بودم تو جلسات با رئیسهای بلند پایه ، الان یکی ببینتم فکر میکنه سواد ندارم حتی.
همیشه چک اطرافیان من پاس میکردم ، الان منتظرم شوهرم بهم پول تو جیبی بده.
به خدا دپرس شدم.
ازدواج و زایمان تو ایران زندگی مرد اصلا تغییر مسیر نمیده ولی زندگی زن کلا پشت و رو میکنه.
چقدر دلم پر.
فقط و فقط خودم مقصرم