یکی دیگ از فامیلامون میومد خونه ما دعوا راه مینداخت سر سفره هرررز سری میگفت این چیه درست کردید من نمیخورم
و با غذا یه جوری رفتار میکرد ک همه فک میکردن سم درست کردیم یه سری اومد خونه مون سر غذا دوباره شرو کرد ک اره من نمیخورم دوست ندارم گفتم حق داری عزیزم نخوردی از بچگیت معدت عادت نداره میخوای واست نون پنیر بیارم
دیگ حالیش شد ک سر سفره دعوا راه نندازه