بچه ها پیرو تاپیک قبلیم این تاپیک رو زدم
امروز که دعوامون شد سر ایراد گرفتنش از یه پسر4 ماهه ی نوزاد من خیلی ناراحت شدم و باهاش با عصبانیت حرف زدم ک ب نظرم حقش بود اونم گفت شب بخیر و رفت
ب نظرتون چیکار کنم و چجوری برخورد کنم و چیا بگم ک ب خوبی این ماجرارو مدیریت کنم و ختم ب خیر شه
یعنی چی مدیریت کنم زبونتون باید به موقع مدیریت شه چرا سریع به طرف میتوپید و انتظار دارید مثل شاهزاده ها باهاتون رفتار کنه و از گل نازکترم نگه یکم بزرگ شید بعدها همش بخاطر این و اون دعوا داری
اگه خودش پیم داد با خوش رویی جواب بده اگه نداد مثلا تو یه سفره عقد. واسش بفرس بگو این مدلی قشنگ یا عکس لباس عروس و اینا کلا با خوش رویی بر خورد کن
عطیطم من گفتم بهش توپیدم؟!
من بهش گفتم این رفتارت زشت بوده که از هرچیزی ایراد میگیری و بچه ها همه گوشاشون همین اندازس
بعدم گفتم تو خودت مگه موهات همینجوری کچل نبود تو بچگی
اصلا حرف بدی بهش نزدم
ولی ب هرحال ناراحتی پیش اومده خواستم حلش کنم😐
ربطی ب اینو اون هم نداشت توی تاپیک قبلیم توضیح دادم ک ایشون از هرچیزی ایراد میگیره و قبلا از یسری چیزای دیگ ک مربوط ب خودم بود هم ایراد گرفته بود سرهمون عصبی شدم ک دوباره داره از یه نوزاد ب این کوچولویی ایراد میگیره اونم از چهرش!!!
خدایی کی دلش میاد از چهره نوزاد ب اون کوچولویی ایراد بگیره بگه زشته
اره دیگه نیازی به عصبانیت نبود خب من یه چیزی رو یاد گرفتم شاید بدردت بخوره وقتی ازدواج کردی نذار هیچ چیز و هیچکس باعث بحث با همسرت بشه چون اونا متوجه نمیشن ازشون دفاع کردی ولی دل همسرت چرکین میشه فقط یه جمله میگفتی ایشالله عاقبت خوبی داشته باشه نه بحث پیش میومد نه چیزی
الانم ببین قلق همسرت چیه
بعضیا یه شب بگذره فرداش بروت نمیارن بعضیا پاپیچ بشی بدتر میشن بنظرم کش نده یا طوری رفتار نکن که بفهمه به بهانه چیز دیگه میخوای بفهمی باهات حرف میزنه یا نه فعلا تا فردا پیام نده
تنها راهش اینه ک فردا بهش زنگ بزنی و راست و حسینی بگی ترس داری از بعدا ک بدتر بشه ایراداش و تو اذیت بشی اونم میدونه ک مشکل داره ک درجا خداحافظی کرد و ازش قول بگیری ک اگه تکرار بشه این رابطه رو تموم میکنی تهدید گاهی اوقات خوبه گلم
تو ک حالا نمیتونی مثل من بی اهمیت باشی پس باید مستقیم از ترسات درمورد آینده و این اخلاقش بگی نامزدی برای اینه دیگه
