بچه ها من همه ازم فرارین از بچگی اینطور بوده
دوستام حتی اونایی که خییلی صمیمی هستیم همیشه تا همین الان که بیست و سه سالمه یهو میبینی غیبشون میزنه و دیگه سراغی نمیگیرن ازم بی دلیل با اینکه خیلی خوبم تو رفاقت و اصلانم ادم فخر فروشی نیستم
الانم که ازدواج کردم خانواده همسرم اینطورن جالب اینه که فقط خانوما باهام اینطورن خاله هاش عمه هاش خاهراش مادرش باورتون نمیشه دختر عمه های شوهرم تا حالا منو ندیده بودن وقتی دیدن حتی نگام نکردن 😯 یا تو جمعشون میرم سلام میکنم سلام میکنن ولی از هزارتا فحش بدتره یعنی غیر عادی بودن رفتارشونو حس میکنم بر عکس هر مردی هم صحبتی با منو دوست داره و منظورم اقایون اشنا هستش
خیلی منو به فکر فرو برده اخه خیلی حس تنهایی دارم
اونقد زیبا نیستم که بگم حسودی میکنن اتفاقا پوستم افتضاحه و اصلا اعتماد بنفس ندارم واسه همین زیاد قاطی مسایل نمیشم معمولا ساکتم تا سوالی ازم پرسیده نشه حرفی نمیزنم ولی حقی ازم ضایع بشه از خودم دفاع میکنم و به وقتش شوخی هم میکنم