2777
2789

من و مامانم کلا آبمون  با هم یه جو نمی ره هر کاری امکان داشته باشم یه دختر برای مادرش لنجام بده کردم ، بازم فرزند دوست ندلشتنی خونه منم ، الانم پسر عموم زنگ زده که دو روز بریم ویلاشون ، بهانه کرده که چرا اول به تو گفته ( به اونهم گفته بوده ، تاریخ مشخص نبوده) پس من نمی یام‌، شما برین خوشی کنین ، من تنها می مونم ،  روزی ده بار زنگ می زنه ، همیشه همیته هر جا می رم با گریه می رم‌، منم می گم‌ تو که اخرش میای خوب انقدر اذیت نکن ، می گه عمرا ببام من باید عید بمونم تنها غصه بخورم‌ ولی پسر عموم که بهش زنگ زده قول داده 

افسردگی نداره؟

مراحل روشنفکری در ایران😎:۱_مخالفت با دین و مذهب ۲_بیان تک جملاتی از نیچه وصادق هدایت و فروغ فرخزاد و...،۳_نگهداری سگ و گربه و آن را بیشتر از فرزند نداشته دوست داشتن🙈۴_مخالفت با چيزي که بقیه موافقند و موافقت با چيزي که بقیه مخالفند.۵_رسیدن به نهایت خودخواهی با این الگو که هرچیزی که سبب ناراحتی توست از زندگی حذفش کن به جای اینکه راه حل را دریابی....مراحل روشنفکری واقعی😶:1_احترام به تمامی مذاهب و ادیان😋 2_کسب اطلاعات و ارائه مطلب از منبع درست نه از ذهن خود، 🙃3_ ادب ادب ادب😌4_شخصیت بسیار والا 5_مطالعه کتاب و مقاله...این امضا برای تفکر است، لطفا مهربان باشیم🥰

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم مامانم خیلی ازی رفتارا داشت دیگه خستم کرد، مشاور گفت قیدشونو بزن. الان چند ماهه خداروشکر آرومیم

مدرس دانشگاه، مدرس تخصصی دوره های آموزشی. مدرس نرم افزار اکسل مقدماتی تا پیشرفته، msp. Spss . کارمند پتروشیمی
منم مامانم خیلی ازی رفتارا داشت دیگه خستم کرد، مشاور گفت قیدشونو بزن. الان چند ماهه خداروشکر آرومیم

به متم مشاور گفت یکم فاصله بگیر ، من مامانم ازم جدا نمیشه

به متم مشاور گفت یکم فاصله بگیر ، من مامانم ازم جدا نمیشه

منم مامانم ازم جدا نمیشد، یمدت قهر میکردم دوباره پیداش میشد، بعد یه مدت میشد هفته ای یبار دو ساعت دیدار، دوباره از نو میشد هر روز ، دیگه منم تصمیم گرفتم تمومش کنم، دخالتاش به حدی بود که دیگه علناً بهم میگفت طلاق بگیر ، واقعا دیگه خستم کرده بود، خداروشکر که بهترین تصمیمو گرفتم

مدرس دانشگاه، مدرس تخصصی دوره های آموزشی. مدرس نرم افزار اکسل مقدماتی تا پیشرفته، msp. Spss . کارمند پتروشیمی
منم مامانم ازم جدا نمیشد، یمدت قهر میکردم دوباره پیداش میشد، بعد یه مدت میشد هفته ای یبار دو ساعت دی ...

چه خوب که تونستین تصمیم بگیرین ، مامانم اگه منو گیر نیاره فوری با دخترم یا شوهرم تماس می گیره ،  خیلی ازم توقع داره انقدرم ظاهرش مظلومه هیچ کس باور نمی کنه

آب منو مامانمم تو ی جوب نمیره...مادرم من هرکاری بکنم بازم داداشامو بیشتر دوست داره ...خطاهای اونارم ...

به خدا پیر شدم ، خواهرام که سالهاس گذاشتن رفتن خارج عزیزن من بدم

به خدا پیر شدم ، خواهرام که سالهاس گذاشتن رفتن خارج عزیزن من بدم

مشکل ما اینکه از همون اول بهمون گفتن چون مادرته پس هرچی بگه اشکالی نداره هر توهینی هر تحقیری و .... نگفتن شما باید خودتونو دوست داسته باشید و ب کسی اجازه اینکارو ندید حتی مادرتون البته بدون بی احترامی...متاسفانه بعضی از ادما یا شخصیتا طورین که کلا دستشون نمک نداره و خوبیاشون به چشم نمیات...

چه خوب که تونستین تصمیم بگیرین ، مامانم اگه منو گیر نیاره فوری با دخترم یا شوهرم تماس می گیره ، &nbs ...

من البته شوهرم خیلی ادمه باهوشو ذکاوتیه، واقعیت بگم هوش اجتماعیش زبان زد خاصو عامه، دست مامانمم براش رو شده، برا همین اون خیلی زودتر با مامانم قطع رابطه کرد . دخترمم خیلی کوچیکه . ببین نمیدونم مامانت تا چه حد ادیت میکنه، اما من دیگه راهی برام نمونده بود جز قطع ارتباط، اذیتاش هر روز بود، دخالتاش هر لحظه بود،

مدرس دانشگاه، مدرس تخصصی دوره های آموزشی. مدرس نرم افزار اکسل مقدماتی تا پیشرفته، msp. Spss . کارمند پتروشیمی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792