2777
2789
عنوان

ادامه

116 بازدید | 3 پست

دیگه سوارشدیم توی مسیر میگفت اره برو خونه مامانت منم از سرکار میام اصلا حوصله گریه کردنای دخترمو نداره و اینا توی مسیرم ی درمانگاه بود نگه داشت رفتیم دکتر و برگشتیم حرکت کردیم توی مسیر میگفت گفتم کرونا گرفتی میمیری خلاص میشما منم گفتم بچمونم عمت بزرگ میکنه گفت حالا اون‌موقع یکیو پیدا میکنم خلاصه ک رسیدیم خونه باباش اوناهم‌مشکوک و خوشال همسرمم بشدت مشکوک گوشیشم اصلا زمین نمیزاشت بلندشد رفت حمام ب خودش رسید حالا کسی ک میگفت حال ندارمو اینا یهویی شد شادو شنگول لباس پوشید ک بره گفتم منم ببر خونه مامانم من بدون تو اینجا نمیمونم گفت باشه اصلا نگفت کجا میره ها منم گفتم خوش بگذره بهت معلومه جای خوبی میری گفت تو گور دارم‌برم میخام یسر برم جایی 

خلاصه اونشبم‌گزشت تا دوروز بعدشم همون خونه‌مامانم بودم عصر اومد گفت میام دنبالت بریم ی دور بزنیم گفتم باشه رفتیم بیرون ب سرعت نور دوباره منو بچمو رسوند خونه مامانم خودشم معلوم نشد کجا رفت گفت میره باغ منم حسابی بهم ریخته بودم ازاین مسخره بازیاش شروع کردم تماس تصویری گرفتم اونم هربار میرفت تو تاریکی‌میشنست یا میشنست داخل ماشینو اینا 

ساعت ده شد گفتم بیا خونه پیش خودم بخواب گفت ن من میرم خونه بابام گفتم باشه من فردا صبح واست اش میگیرم میارم باهم بخوریم 

گفتش ک نه نمیخاد بیای من خستمو حال ندارم بیداربشم اش بخوریم و اینا گفتم ب هرحال من میام خلاصه ک من صبح زود ب بهونه گوشی رفتم داخل خونه باباش نبود رفتم باغ نبود همه‌جارو گشتم نبود بعد عموش گفت با پسر فلانی ک اخل رابطه نامشروعه شب دیدتشون باهم رفتن منم ب باباشم زنگ زدم رفتم پیشش همسرمم اومد گفت ن اونجا نبودم و این حرفا منم گفتم میتونی رفیق بازیاتو کنار بزاری بچسبی ب زن و بچت انقدر دنبال اونا نباشی گفت ن معلومه ک نمیتونم باباشم گفت بیخود کردی ک‌نمیتونی کنارشون بزار بچسب ب زنت بچسب ب بچت گفت نمیتونم اصلا میخام ک نباشن منم گفتم ک اوکی تمومه پس سوار ماشین اومدم بشم باباش اومد دستمو گرفت کشید ک من تورو دوست دارم نومو دوست دارم گفتم دوست داشتن تو بدرد من نمیخورع گفت خون ب پا میکنم نومو میگیرم همسرمم گزاشت رفت اصلا اصرار نکرد ک بمون و اینا عصرم فقط باباش زنگ زد ک برمیگردی گفتم با اون شرایط ک پسرت دنبال اینو اون باشه منم خونع‌مامانم بشینم خون دل بخورم نه مگه مغزم عیب کرده گفت باشه پس تمومش کن چجوری میخای جداشی 😒

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چه شرایط سختی،خدا کمکتون کنه

من به دعای دیگران در حق خودم اعتقاد دارم،اگه دعام کردی و برام صلوات فرستادی یا آیت الکرسی خوندی لایکم کن،تا منم دعات کنم مهربون،برات آرزوی عاقبت بخیری و حاجت روایی دارم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   خویش  |  3 دقیقه پیش
توسط   1212setayesh  |  4 دقیقه پیش