اقااا چرا انقدر تایپکت بدحالی میزنید اقااا من امسال از خانواده ام دورم از دوستام فامیل از دوستایی که نفسم ب نفسشون بند بود تو ی خونه باهم میخوابیدیم اومدم اینجا مستاجر شدم پدرم سر ۵۰ سالگی هوس کرد مامان نازنینمو ول کنه تجدید فراش کنه امروز ظاهرا عقدش بود خانواده ی شوهرم هم درگیر زندگی و دور از ما ولی وقتی خودمو میبینم ی شوهر با معرفت عشق میبینم دوتا بچه میبینم گیسایی ک دخترم برا خودش بافته رو میبینم و توپ هایی ک اقا امیر برا خودش جمع کرده و جدیدا همش میره دستشویی بلند بلند میخونه هارمانه بابا نارده چارشافم 😄😄خودم که خداروشکر سالمم کور نیستم کر نیستم چلاق نیستم واسه همیناااا عشق میکنم واسه همینا سفره میچینم واسه همیناااا خداروشکر میکنم یکم انرژی بدید به خودتون بخدااا ما زنا زود پیر میشیم دلگیر میشیممم افسرده میشیممم نکنید این کارو با خودتون تو لیاقت داری هر روز بخندی پس بخند و بزن کف قشنگه روو تازه یادم رفت دو ساعت پیش از دست پسرم ذرت مکزیکی کس رفت ی قاشق پنیرش لامصببب ۴ متر کش اومد تو خیابون شورم اینجوری شد😡😡😡😤😤😤😵😵😵ولی من 😋😋😋🤣🤣🙈🙈اینم تازه اومدیم خونه فیلم دیدیم باهم😁