مامان بزرگم میگفت وقتی خالت خیلی بچه بوود سرشوو تراشیدم آب تره زدم بهش.خداییش الان که نزدیک پنجاه سالشه موهای پرپشت لخت و خوشکل داره.بچگیاشم موهای بلند و لخت و مشکی داشت مثل عروووسکا
پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم .
اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان......️
وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم....
آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....️️️️