اینو بگم که کلا شوهرم عصبانی و زودجوشه. امروز من رفتم خونه مامانم شب هم خونه مادرشوهرم دعوت بودیم. من حدود ده دقیقه بعد اذون برگشتم خونه که بریم خونه مادرشوهر. با شوهرم راه افتادیم بین راه رفتم یه مغازه شکلات بخرم واسه مادرشوهرم و دوباره یه مغازه هم رفتم یه کاپشن واسه دخترم قیمت کردم کلا یک دقیقه شد. اومدم شوهرم بداخلاقی کرد که من قرار دارم و دیرم شده. منم گفتم تو چرا عصبانی هستی و بیشتر پرخاش کرد. منم ناراحت شدم و چون تو خیابون بودیم هیچی نگفتم ولی کلا آدمیم زود گریم میگیره یهو اشکام سرازیر شد. اون وحشی تر شد و عصبی شد و راهشو عوض کرد و گفت بتمرگ تو خونه. من هیچی نگفتم ولی دیدم داره بدمگرده از طرفیم من خودم به مادرشوهرم گفتم میخوام بیام دیدنت بد میشه به شوهرم گفتم بریم زشته منتظرن اونم گفت زنگ میزنم نمیایم و
لطفا خودتون رو همیشه تو موقعیت خوب قرار بدید که مجبور نشین عذرخواهی کنین یا معذب شین و.......❤💋جان لایتناهی همیشه سرموقع میرسه قربونش برم.جایی که ایمان نباشه ترس میاد پس همیشه ایمانتوقوی نگه دار
اصرار کردم و وقتی دیدم راصی نمیشه گفتم پس زنگ میزنم به مامانت که بدونه تو نمیخوای بیای. اونم عصبی گفت زنگ بزمی میرم دم در خونه عمه و عموهات و عمه هات بی آبرویی و یه آبروریزی تو فامیل ... در بیارم که خاطره بشه. اینم بگم کلا تو دعوا ها عادتشه یا بره در خونه مادرپدرم یا زنگ بزنه بهشون و همه میدونن ما بحث داریم
لطفا خودتون رو همیشه تو موقعیت خوب قرار بدید که مجبور نشین عذرخواهی کنین یا معذب شین و.......❤💋جان لایتناهی همیشه سرموقع میرسه قربونش برم.جایی که ایمان نباشه ترس میاد پس همیشه ایمانتوقوی نگه دار